جستجو در خریداران و فروشندگان سایت فیش حج عمره و تمتع واجب

آموزش مناسک حج

اعمال و احكام حج تمتع از کجا شروع می شود؟

فیش حج - حج تمتع چنانكه گذشت از دو قسمت تشكيل مى شود: عمره تمتع و اعمال حج؛ و كسى كه فیش حج عمره تمتع را انجام دهد، بايد اعمال حج را به دنبال آن انجام دهد چه حج او مستحبى باشد و چه واجب، چه نيابى باشد و چه غير آن.
اعمال عمره تمتع از پنج عمل به ترتيب ذيل تشكيل مى شود:
1 ـ احرام در ميقات
2 ـ طواف
3 ـ نماز طواف
4 ـ سعى بين صفا و مروه
5 ـ تقصير (يعنى گرفتن مقدارى از ناخن يا كوتاه كردن مو)
و اعمال حج از سيزده عمل به ترتيب ذيل تشكيل مى شود:
1 ـ احرام در مكه مكرمه
2 ـ بودن در «عرفات» (وقوف عرفات) از اول ظهر روز نهم ذى الحجة تا غروب
3 ـ بودن در «مشعر» (وقوف مشعر) از طلوع فجر روز عيد قربان تا طلوع آفتاب و شب آن بنابر احتياط.
4 ـ زدن سنگريزه به «جمره عقبه» در روز عيد قربان در منى.
5 ـ قربانى در روز عيد در منى.
6 ـ تراشيدن سر يا گرفتن مقدارى از مو يا ناخن در منى.
7 ـ طواف.
8 ـ نماز طواف.
9 ـ سعى بين صفا و مروه.
10 ـ طواف نساء.
11 ـ نماز طواف نساء.
12 ـ ماندن شب در منى در شب يازدهم و دوازدهم. براى بعضى افراد شب سيزدهم نيز لازم مى شود.
13 ـ زدن سنگريزه به «جمره اولى» و «جمره وسطى» و «جمره عقبه» در روز يازدهم و دوازدهم. و افرادى كه شب سيزدهم را در منى مانده باشند، روز سيزدهم نيز رمى مى نمايند.

اعمال و احكام حج تمتع
فاصله و زمان عمره تمتع و اعمال حج
1 ـ فیش عمره تمتع بايد در ماههاى حج: شوال، ذى القعده، ذى الحجه، قبل از اعمال حج واقع شود و اعمال حج در وقت مقرر، يعنى از حدود روز هشتم به بعد شروع و در وقت مقرر يعنى دوازدهم يا سيزدهم ذى الحجه، خاتمه مى يابد.
2 ـ عمره تمتع و اعمال حج تمتع، بايد در يك سال بجا آورده شوند و تأخير اعمال فیش حج تمتع براى سال بعد صحيح نمى باشد.

منبع: behjat.ir

فیش حج, فیش حج عمره, فیش حج تمتع, آموزش مناسک حج عمره و تمتع, خرید فیش حج, فروش فیش حج

بن سلمان قربانی های حجاج را چه می کند؟

قربانى در حج نيابى

گوسفند قربانى بر عهده نائب است مگر آنكه در قرارداد شرط شده باشد كه پول آن را اجير كننده بپردازد.
زمان پرداخت اجرت
وقتى كه عقد اجاره بر نيابت واقع شد، اجير استحقاق اجرت را پيدا مى نمايد و مالك آن مى شود ولى زمان پرداخت آن چند حالت دارد:
الف ـ اگر زمان خاصى در ضمن عقد اجاره مشخص شده باشد، پرداخت در آن زمان لازم است.
ب ـ اگر زمان خاصّى مشخص نشده باشد، با توجّه به اين كه معمولاً بايد اجرت دريافت شود تا قدرت بر حج داشته باشد، اجير مى تواند مطالبه اجرت نمايد.
ج ـ اگر قرينه يا انصرافى بر هيچ زمانى وجود نداشت، پرداخت اُجرت به او تا بعد از تمام شدن اعمال فیش حج واجب نيست.
كم و زيادى اجرت
هرگاه مبلغى كه به عنوان اجرت، معين شده، كمتر از اجرت متعارف باشد، يا به هر دليل، براى حج كافى نباشد، بر اجير گيرنده واجب نيست كمبود را تدارك نمايد؛ مگر اين كه انصرافى در بين باشد كه كمى اجرت به عهده يكى از طرفين باشد.
و اگر مبلغ زياد بيايد، اجير گيرنده نمى تواند زيادى را پس بگيرد، هرچند كه بر نائب معين شده، مستحب است زيادى را اگر به علت صرفه جويى نبوده، پس بدهد.
نيابت يك نفر به جاى چند نفر

بن سلمان قربانی های حجاج را چه می کند؟
نيابت يك نفر به جاى چند نفر، جهت اعمال حج، بر چند گونه است:
الف ـ در خرید فیش حج مستحبى جايز است يك نفر به جاى چند نفر ـ خواه با اجرت و يا بدون آن ـ حج نمايد.
ب ـ در حج واجب، جايز نيست يك نفر از طرف بيش از يك شخص، نيابت نمايد و فقط از طرف يك نفر مى تواند حج انجام دهد.
ج ـ اگر مثلا دو نفر نذر نموده باشند كه به طور شراكت كسى را براى فروش فیش حج بفرستند در اين صورت انجام حج از طرف بيش از يك نفر، مانعى ندارد.
نيابت چند نفر از طرف يك نفر
انجام دادن حج توسط چند نفر در يك سال از طرف يك نفر، داراى چند صورت است:
الف ـ در حج مستحبى مانعى ندارد كه چند نفر هر كدام به طور جداگانه براى يك شخص حج مستحبى بجا آورند.
ب ـ در حجِ واجب اگر چند خرید و فروش فیش حج بر يك شخص واجب شده باشد، نيابت چند نفر مانعى ندارد، مثل شخصى كه وفات كرده يا قدرت بر مباشرت اعمال ندارد و حجة الاسلام و حج نذرى بر عهده اش باشد.
هـ : اگر بخواهند براى ميت يا زنده غير متمكن هم حجِ واجب و هم حج مستحبى بجا آورند نيز تعدد نائب مانعى ندارد.
ج ـ در حجِ واجب، اجير نمودن دو نفر به جهت احتياط، از طرف يك نفر مثل اين كه احتمال بدهند حج يكى از اين دو ناقص است، خالى از اشكال نيست مگر به گونه اى باشد كه قصد آنها به حج واجب و مستحب منحل باشد.
نيابت در بعضى از اعمال
بر اشخاصى كه در مكه نباشند يا حاضر باشند ولى متمكنِ از طواف نباشند ولو با حمل نمودن چه به خاطرناتوانى يا به سبب عذرى ديگر، مثل اغما يا مبطون بودن يا مرضى كه با آن طهارتش محفوظ نماند، استنابه در طواف واجب است در صورت يأس از بهبودى در وقت آن.
نيت نائب در اعمال حج
بايد شخصى كه از طرف او نيابت انجام مى شود، معين و مشخص باشد و لازم نيست نام او آورده شود اگر چه مستحب است.

منبع: behjat.ir

مناسک حج تمتع, مناسک حج عمره, آموزش تمتع, آموزش عمره, فیش حج, خرید فیش حج, فروش فیش حج, خرید فروش فیش حج

شرایط انجام حج از نظر رهبر انقلاب

 شرايط نائب
«نائب»، يعنى كسى كه براى انجام دادن حج از طرف ديگرى در نظر گرفته مى شود، بايد داراى شرايط خاصى خواه شرط جواز تكليفى نيابت يا شرط صحت فیش حج يا شرط صحّت اجاره باشد، كه به تفصيل در ذيل ذكر مى گردد:
شرط اول: «بلوغ»
بچه اى كه مميز نيست ـ يعنى خوب و بد را نمى فهمد ـ در حجِ واجب نمى تواند نائب شود ولى بچه اى كه مميّز است، صحت نيابت او ـ بنابر شرعيّت عبادت صبى مميز ـ در حجِ واجب و غير آن، خالى از رجحان نيست.
شرط دوم: «عقل»
نيابت «ديوانه» صحيح نيست، مگر اين كه جنون او ادوارى باشد و در زمان بهبودى او نيابت صورت گيرد.
تذكر: نيابت شخص «سفيه» بدون اجير شدن مانعى ندارد؛ و با اجير شدن هم با اذن سرپرست او، مانعى ندارد.
شرط سوم: «ايمان»
نائب علاوه بر اين كه خداوند متعال و حضرت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را قبول دارد، بايد به امامت دوازده امام عليهم السلام هم معتقد باشد؛ پس نيابت غير مؤمن صحيح نيست، هرچند كه اعمال را طبق مذهب حق بجا آورد.
شرط پنجم: «مورد اعتماد بودن نائب وقابليت انجام دادن اعمال به نحو صحيح»
1 ـ كسى را كه به عنوان نائب، اجير مى نمايند، بايد اعتماد داشته باشند كه به وظيفه اش عمل مى نمايد هرچند عادل بودن وى لازم نيست. و بايد به گونه اى باشد كه قابليت انجام دادن اعمال را به نحو صحيح داشته باشد هر چند فعلاً بعضى مسائل را نداند ولى قبل از عمل بتواند ياد بگيرد، يا با راهنمايى ديگران بتواند به نحو صحيح انجام دهد.

شرایط انجام حج از نظر رهبر انقلاب
2 ـ تا يقين نداشته باشند كه نائب به وظيفه اش عمل نموده يا اماره معتبرى نباشد، خرید فیش حج از عهده كسى كه از طرف او نيابت صورت گرفته، ساقط نمى شود.
شرط ششم: «بنابر احتياط معذور از بعضى اعمال نباشد»
مراد از معذور نبودن آن است كه بتواند وظايفى را كه در حال اختيار براى بجا آورنده فروش فیش حج مشخص شده، انجام دهد.
1 ـ اگر ممكن باشد كه فردى را اجير نمايند كه عذر و مشكلى ندارد، بنابر احتياط نمى توانند كسى را كه در ترك بعضى از خرید و فروش فیش حج يا در بجا آوردن آن به طور صحيح، معذور باشد اجير نمايند؛ و اكتفا به حج تبرعى چنين شخصى هم مشكل است.
2 ـ خدمه كاروانها و مانند آنها اگر شب عيد قربان را در مشعر الحرام نمى مانند، بنابر احتياط نمى توانند نائب شوند.
3 ـ اگر كسى هنگام پذيرفتن نيابت، بر انجام وظائف كامل قادر بوده ولى در بين اعمال، عذرى براى او پيش آمده، تمام كردن عمل طبق وظيفه عذرى كفايت مى كند و مضر به صحيح بودن نيابت نيست.
4 ـ نيابت كسى كه به ارتكاب بعضى از محرّمات احرام مثل زير سايه رفتن مضطر باشد، اشكال ندارد.
جواز نيابت مرد از طرف زن و بالعكس
مرد مى تواند از طرف زن، حج نيابى انجام دهد و عكس آن نيز جايز است هرچند مرجوح است.
جواز نيابت كسى كه حج نرفته
نيابت كسى كه تا كنون به حج نرفته ـ كه به او «صَرورَه» مى گويند ـ اگر شرايط لازم را دارا باشد، مانعى ندارد، هرچند مكروه است؛ ولى اگر مزايايى در او باشد از قبيل فقاهت و تقوى و كمالات ديگر، مكروه نيست؛ بلكه موجب راجحيّت مى شود.
اگر بر نائب خریدار فیش حج واجب باشد
اگر نائب در همان سالى كه اجير شده است، بر او حج واجب و فورى باشد ـ مثل حَجة الاسلام يا نذر يا غير آن ـ دو صورت دارد:
الف ـ اگر كسى با علم و آگاهى به اين كه نبايد نائب مى شده، اجير شده، خلاف كرده ولى حج او صحيح است و حج از عهده ميّت ساقط مى شود؛ ولى اگر قائل به صحت اجاره به نحو ترتب نباشيم، نائب مستحق اجرتى را كه معين نموده اند نمى باشد؛ بلكه مستحق اجرت متعارف حج است.
ب ـ اگر كسى بدون علم و عمد، يا به خاطر اين كه نمى دانسته حج بر او واجب بوده، يا غافل بوده يا فراموش كرده، نائب شود؛ در همه اين صُوَر هم حج او صحيح است و بنابر كفايت اينها در تحقق شرط اجاره، مستحق اجرت قرار داده شده هم مى باشد.
اگر نائب قبل از اجير شدن يا بعد از آن، مستطيع شود
1 ـ اگر نائب قبل از اين كه عقد اجاره واقع شود، مستطيع بوده، عقد اجاره ـ به جهت عدم قدرت شرعى ـ باطل مى باشد و بايد با هزينه خود براى خودش حجّ بجا آورد؛ اگر با اين فرض نيابت نمود، حكم آن در مسأله 206 و 207 بيان شد.
2 ـ اگر نائب بعد از اين كه عقد اجاره واقع شد، مستطيع شود، عمل به مفاد اجاره لازم است و در سال بعد براى خود حج بجا مى آورد. واگر مباشرت در انجام حج در نظر نبوده، بايد براى منوب عنه نائب بگيرد كه حج ميقاتى انجام دهد، و خودش براى خودش حج بجا آورد.
شرايط كسى كه از طرف او نيابت صورت مى گيرد
1 ـ كسى كه از طرف او نيابت صورت مى گيرد، بايد مسلمان باشد؛ و صحت نيابت از طرف شخص كافر، به احتمال حصول تخفيف عذاب، محل تأمل است؛ و اگر كافر مستطيعى وفات كند و ورثه او مسلمان باشند، واجب نيست براى او نائب بگيرند. و نيابت مؤمن از طرف غير مؤمن نيز محل تأمل است.
2 ـ گذشت كه نيابت از طرف شخصى كه حج واجب بر عهده اوست و توان انجام حج را دارد، جائز نيست و نيز گذشت كه انجام دادن حج از طرف كسى كه وفات نموده ـ چه حج واجب و چه مستحب، و چه با مزد و چه بدون مزد ـ مانعى ندارد؛ و نيز انجام دادن حج مستحبى از طرف شخص زنده مطلقا مانعى ندارد.
3 ـ نيابت از طرف كسى كه به سن بلوغ نرسيده و يا شخص ديوانه، مانعى ندارد؛ بلكه اگر حج بر عهده شخص ديوانه در حال بهبوديش واجب شده باشد و در حال ديوانگى مرده باشد، واجب است براى او اجير بگيرند.
نحوه قرارداد نيابت براى حج
1 ـ نيابت همچنانكه با اجاره و نيز به صورت تبرع و مجانى محقق مى شود با «جُعاله»  و «شرط ضمن عقد» نيز صحيح است.
2 ـ اگر در قرارداد قيد شده باشد كه اجير شخصا حج بجا آورد، يا در قرارداد قيد نشده باشد ولى نزد طرفين منصرف به آن باشد، اجير نمى تواند ديگرى را به جاى خود اجير نمايد مگر اين كه اجازه بگيرد.
تخلف از مفاد قرارداد نيابت
1 ـ اگر گونه خاصى براى حج، در ضمن قرارداد در نظر گرفته شود ـ مثل اين كه نائب از راه خاصى به حج برود ـ وى بايد طبق آن عمل نمايد، و اگر تخلف كرد، بر دو گونه است:
الف ـ اگر در نظر گرفتن كيفيت مورد نظر، به گونه شرطيت باشد، يعنى شرطِ معامله باشد، اجير كننده مى تواند فسخ نمايد و اجرت المثل بپردازد، ولى اگر فسخ نكرد، نائب، مستحق تمام اجرت می باشد.
ب ـ و اگر در نظر گرفتن كيفيت فیش حج مورد نظر، به گونه جزئيت باشد، يعنى جزء و قسمتى از اعمال بوده، در اين صورت نيز اجير كننده، حق فسخ دارد و اجرت متعارف اعمال انجام شده را مى پردازد؛ ولى اگر فسخ نكرد، نائب فقط استحقاق اجرت به اندازه اعمال انجام شده را دارد و نسبت به آنچه كه مخالفت كرده حقى ندارد.
2 ـ اگر نائب به طور اتفاقى براى انجام دادن حج تمتع، وقت كافى پيدا ننمود، و به حج اِفراد عدول نمود و بعد از انجام آن عمره مفرده اى انجام داد، حج از عهده منوب عنه برداشته مى شود؛ و اگر نيابت، اين بوده كه حج از عهده منوب عنه ساقط شود نائب، مستحقِ اُجرة المسمى مى باشد؛ ولى اگر صِرف ساقط شدن حج از عهده ميت، مقصود از قرارداد نبوده بلكه انجام دادن اعمال به كيفيت خاص و معهود، مراد از قرارداد باشد، نائب مستحق اُجرة المسمى نيست، بلكه مستحقِ اجرت متعارف اعمال انجام شده است (اُجرة المثل).
اگر نائب وفات كند يا نتواند به حج برود
1 ـ اگر كسى كه براى انجام دادن حج، نائب شده وفات كند، دو صورت دارد:
الف ـ اگر نائب بعد از مُحرم شدن و داخل شدن در حرم، وفات نمايد، حج از عهده شخصى كه از طرف او نيابت صورت گرفته شده، ساقط مى شود.
ب ـ اگر نائب قبل از مُحرم شدن يا قبل از داخل شدن در حرم، وفات نمايد، حج از عهده منوب عنه ساقط نمى شود و لازم است دوباره نائب گرفته شود.
2 ـ هرگاه نائب پس از مُحرم شدن به علت جلوگيرى دشمن يا به جهت بيمارى نتواند فیش حج بخرد، حكم او با كسى كه مى خواسته از طرف خود حج برود و به يكى از اين دو علت نتوانسته حجّ برود يكى است كه بيان خواهد شد. و اگر اجاره مقيد به همان سال بوده فسخ مى شود و از جهت استحقاق اجرت، با توجه به شرايط در نظر گرفته شده در قرارداد، موارد آن مختلف است كه مراعات هر موردى به خصوص مى شود؛ و اگر اجاره مقيد به همان سال نبوده، حج بر عهده او باقى مى ماند و هيچ كدام حق فسخ ندارند.
حكم استحقاق اجرت در فرض وفات نائب
اگر نائب در حين اعمال حج يا قبل از آن وفات كند:
الف ـ اگر مقصود از قرار داد، اين بوده كه حج از عهده منوب عنه، برداشته شود ـ يعنى ذمه او فارغ شود ـ و تصريح به پس گيرى اجرت در صورت وفات نشده باشد، در اين صورت اگر نائب بعد از مُحرم شدن و داخل شدن حرم بميرد، مستحق تمام اجرت مى باشد، اگر چه تصور آنها محقّق شدن فرد كامل بوده است.
ب ـ اگر منظور از قرارداد اين بوده كه علاوه بر فارغ شدن ذمه منوب عنه، اعمال نيز انجام شود، كه در اين صورت، نسبت به هر اندازه اى كه از اعمال انجام داده، مستحق مزد خواهد بود؛ و اگر مقدمات سفر هم داخل قرار داد بوده، بر آنها نيز استحقاق اجرت دارد.
قبول دو نيابت در يك سال
اگر شخصى براى انجام دادن حج در سال مشخصى، اجير شود، از طرف ديگرى براى همان سال، نمى تواند اجير شود؛ مگر اين كه يكى از دو قرارداد به گونه اى باشد كه اختيار واگذارى آن را به ديگرى داشته باشد.
تقديم و تأخير حج از مفاد قرارداد
اگر شخصى جهت حج براى سال معيّن اجير شود، نمى تواند تأخير نمايد، ولى اگر فیش حج متوفی را از سال ياد شده جلوتر انجام داد ـ اظهر ـ صحيح بودن آن است، مگر اين كه تصريح شده باشد كه جلو و عقب بجا آورده نشود.
واگر از سال ياد شده حج را تأخير انداخت، حج از عهده منوب عنه برداشته مى شود ولى مستحق اجرت نخواهد بود مگر اين كه منظور از قرار داد، منحل به دو چيز شود: يكى اصل انجام شدن حج و ديگرى حج در سال معين، كه بعيد نيست نائب مستحق اجرت متعارف حج باشد.
اگر نائب حج خود را فاسد كند يا كفاره بر او ثابت شود
1 ـ هر گاه شخصى را براى حجِ واجب يا مستحب اجير كنند و او حجِ خود را به جماع قبل از مشعر ـ يعنى بعد از خارج شدن از احرام عمره تمتّع و مُحرم شدن براى حج ـ فاسد نمايد، واجب است حج را به آخر برساند و سال بعد حج نموده و يك شتر نيز كفاره بدهد و در حجِ واجب ذمه منوب عنه فارغ نمى شود، مگر اين كه نائب حج را به طور صحيح اعاده نمايد؛ و اگر نيابت مقيد به سال اول نباشد، ظاهر آن است كه استحقاق اجرت دارد. و احكام ذكر شده ـ غير از استحقاق اجرت ـ در حج تبرعى نيز جارى است.
2 ـ اگر نائب كارى كند كه موجب كفاره باشد ـ مثلاً در حال احرام زير سايه برود ـ كفاره بر عهده خود اوست، چه نيابت به مزد باشد يا تبرعى و مجانى.
1 ـ «جعاله» مثل اين كه شخصى به ديگرى بگويد: اگر براى من يا ديگرى حج بجا آوردى، فلان مبلغ به تو مى دهم.
2 ـ «شرط ضمن عقد» يعنى اين كه در زمانى كه مثلاً معامله يا عقد ازدواج و...انجام مى دهند در ضمن آن شرط كنند كه حج بجا آورده شود.
3 - اُجرة المسمى،يعنى اجرتى كه در قرارداد، مشخص شده و اجرة المثل يعنى اجرتى كه براى هر عمل، در عرف در نظر گرفته مى شود.

منبع: Behjat.ir

 

فیش حج, اخبار حج, مناسک حج, شرایط خرید و فروش فیش حج, فروش فیش حج, آموزش مناسک حج تمتع, آموزش مناسک حج تصویری, فیش حج رهبر انقلاب, خرید فروش حج

جدیدترین قیمت نيابت + احکام

فیش حج - هر گاه بر كسى حج واجب شود، لازم است خودش شخصا حج بجا آورد؛ ولى به جهت آنكه بعضى افراد قدرت بدنى بر حجّ ندارند يا اين كه حج بر آنها واجب شده و وفات نموده اند، نائب گرفتن لازم مى شود.
در چه مواردى نائب گرفتن، لازم است
1 ـ شخص زنده در دو صورت واجب است نائب بگيرد:
الف ـ كسى كه توانايى بدنى انجام حج را ندارد؛ و ديگر شرايط استطاعت را داراست و مى تواند نائب بگيرد.
ب ـ كسى كه حج بجا آورده، ولى حجّ او به دليلى صحيح واقع نشده و بر عهده وى باقى مانده و قدرت رفتن به حجّ را ندارد.
تذكّر:
همان گونه كه گذشت اگر به كسى كه قدرت بدنى بر حج ندارد، حج بذل شود، بنابر احوط بايد نائب بگيرد.
2 ـ نائب گرفتن براى شخصى كه وفات كرده نيز، در دو صورت واجب است:
الف ـ كسى كه توانايى بدنى انجام دادن حجّ را نداشته و مى توانسته نائب بگيرد و نگرفته تا وفات كرده است.
ب ـ كسى كه حج بر عهده او ثابت شده و حج بجا نياورده باشد تا اينكه وفات كرده باشد.

جدیدترین قیمت نيابت + احکام
انجام حج از طرف ديگرى بدون اجرت (حج تبرعى)
الف ـ در مواردى كه نائب گرفتن لازم شده است، اگر كسى بدون اُجرت و بدون اين كه از طرف او اجير شود از طرف آن شخص حجّ بجا آورد، كافى است و حجّ از عهده آن شخص ساقط مى شود.
ب ـ به صورت كلّى نيابت از طرف شخصى كه وفات كرده مانعى ندارد، چه با اجرت باشد و چه بدون اجرت، چه نيابت در حجّ واجب باشد و چه مستحب.
پس انجام دادن حجّ از طرف ديگران حتّى بدون اجرت و بدون اجير شدن از طرف آنها، در موارد ذيل صحيح است:
1 ـ انجام حج از طرف حضرت ولىّ عصر أرواحنا فداه مانع ندارد و احتياط آن است كه از طرف خود بجا آورد و ثواب آن را براى آن حضرت اهدا نمايد.
2 ـ انجام دادن حج از طرف معصومين عليهم السلام و فرزندان ايشان ـ مانند حضرت زينب عليهاالسلام وحضرت اباالفضل عليه السلام و حضرت على بن الحسين عليه السلام و... ـ صحيح است.
3 ـ از طرف فردى كه وفات كرده و معلوم نيست كه حج بر او واجب بوده يا نه، جايز، بلكه مطلوب است كه حج بجا آورده شود.
4 ـ از طرف فردى كه زنده است ولى توانايى بدنى بر حج ندارد و بايد نائب بگيرد ـ بنابر اظهر ـ به صورت تبرّعى جايز است، ولى اگر با اذن او باشد احوط است.
5 ـ از طرف فردى كه وفات كرده و حجّ بر او واجب بوده، انجام دادن حجّ بدون اجرت از طرف او كافى است و حجّ از عهده وى ساقط مى شود.
6 ـ از طرف فردى كه زنده است ولى حج بر او واجب نشده، انجام حج مستحبى مانعى ندارد.
با انجام حج تبرعى بر ورثه نائب گرفتن لازم نيست
در مواردى كه بر ورثه لازم بوده نائب بگيرند، اگر كسى فیش حج را از طرف ميت، بدون اجرت بجا آورد بر آنها لازم نيست كه نائب بگيرند و مقدار هزينه حجّ كه از اصل مال يا ثلث بايد برداشته مى شد، در جاى خود باقى مى مانَد و حكم اموال ديگر ميّت را دارد.
مورد عدم صحت نيابت در حج
از طرف فردى كه زنده است وحج بر او واجب شده و خودش مى تواند حج انجام دهد، نيابت صحيح نمى باشد.
انجام عمره مفرده تبرعى
انجام عمره مفرده به صورت تبرعى (بدون اجرت) از طرف هر كسى زنده يا ميت، كوچك يا بزرگ، عاقل يا غير عاقل، جائز است.

منبع: Behjat.ir

فیش حج, قیمت نیابت حج, قیمت فیش حج, خرید فروش فیش حج, خرید حج, فروش حج, احکام فیش حج, احکام نیابت حج

خرید و فروش فیش حج میت مجاز است؟

احكام حج ميت و وصيت به حج

كسى كه حج بر عهده او ثابت و مستقر شده است، و به هر دليلى نتوانسته است تا زمان فوتش آن را بجا آورد، واجب است وصيت كند كه از طرف او حج بجا آورند.
قضاى حجِ كسى كه وصيّت به حج نكرده است كسى كه وفات كرده و حجِ واجب بر عهده او بوده و وصيّت به حج نكرده است :
الف ـ اگر دارايى او به اندازه هزينه فیش حج يا بيشتر از آن باشد، بايد هزينه فیش حج را از اصل دارايى ميّت خارج نمايند و براى او نائب بگيرند .
ب ـ اگر دارايى او كمتر از هزينه حج ـ ولو ميقاتى يا اضطرارى ـ باشد، نائب گرفتن واجب نمى باشد .
ج ـ اگر دارايى او به اندازه هزينه حج يا بيشتر از آن باشد ولى بدهى هم داشته باشد، دارايى او توزيع بر حج و بدهى مى شود واگر بعد از توزيع، آنچه براى حج مى ماند، كافى براى آن نباشد، مقدم داشتن حج از نزديكترين راه و كمترين هزينه و صرف بقيه دارايى در بدهى، خالى از وجه نيست. واگر به گونه اى باشد كه اگر در هر كدام از حج يا بدهى صرف بشود، صرف در ديگرى اصلاًنمى شود، اظهر تخيير است؛ واگر به هيج نحوى صرف در حج نمى شود، صرف در غير حج مى شود.
كسى كه وصيت به حج كرده
كسى كه وصيت فیش حج كرده چند حالت دارد:
حالت اول:
اگر كسى وصيّت به حَجّة الاسلام كرده باشد، يا بدانند حجّى كه بر عهده او بوده، حَجّة الاسلام بوده:
الف ـ اگر دارايى از او باقى نمانده باشد، يا دارايى او به اندازه حج نباشد(و لو ميقاتى يا اضطرارى)، در اين صورت نائب گرفتن واجب نيست، ولى مستحب است ولىّ، اين عمل را انجام دهد.
ب ـ و اگر دارايى باقيمانده از او به اندازه هزينه حج يا بيش از آن باشد:
ـ اگر وصيّت را مقيّد به ثلث نكرده باشد، هزينه حج از اصل دارايى او خارج مى شود.
ـ اگر وصيّت را مقيّد به ثُلث كرده باشد چنانچه، ثلث او به اندازه حج باشد، با آن نائب مى گيرند؛ و چنانچه ثلثِ مال، كمتر از هزينه حج باشد، از بقيّه دارايى او، كمبود آن را جبران مى كنند و نائب مى گيرند.
حالت دوّم:
كسى كه فوت نموده و وصيت به حج نموده، اگر حجّى كه بر گردن او بوده، واجب بوده ولى حَجّة الاسلام نبوده، بلكه به سبب نذر، واجب شده، يا ندانند كه وجوب آن چگونه بوده، در هر دو صورت، احوط براى ورثه آن است كه هزينه آن را از اصل دارايى خارج نمايند.
حالت سوّم:
اگر كسى وصيت به حج مستحبى نمايد، هزينه آن، از ثلث خارج مى شود، چه وصيت به اخراج از ثُلث كرده باشد و چه نكرده باشد.
از چه مكانى بايد براى ميت، نائب گرفته شود؟
(ميقاتى، بَلَدى)
با توجّه به اين كه نائب گرفتن هم از شهر خود ميّت ممكن است و هم از ميقات، حج بر دو گونه تقسيم شده است:
حجّ بلدى: يعنى اين كه براى ميّت شخصى را اجير كنند كه از شهر او (ميت) به حج برود و به اين جهت آن را حجّ بلدى مى گويند و به اجير هزينه فیش حج از همان شهر پرداخت مى شود.
فیش حج ميقاتى: يعنى اين كه براى ميّت شخصى را اجير كنند كه حج را از ميقات انجام دهدو به اجير هزينه حج از ميقات به بعد پرداخت مى شود.
1 ـ اگر ميت حج بر عهده اش بوده و وصيّت به آن نكرده، حج ميقاتى، كافى است هر چند از يكى از نزديكترين مواقيت پنج گانه به مكه معظّمه باشد.
1 ـ ميقات، مكانى است كه شخص درآنجا مُحرم مى شود و احرام در آنجا صورت مى گيرد، مانند مسجد شجره .
2 ـ اگر ميت، وصيّت به حجّ بلدى كرده باشد:
ـ چنانچه ثلث اموال او براى مازاد هزينه حجّ بلدى كافى باشد، بايد حجّ بلدى انجام شود و مازاد بر اجرت ميقاتى از ثلث خارج مى شود.
ـ اگر ثلث اموال او به اندازه هزينه حجّ بلدى نباشد، حج ميقاتى كافى است.
3 ـ اگر ميت، وصيّت به حج كرده باشد ولى نوع آن را مشخص نكرده باشد ـ بنابر اظهر ـ به حج بلدى، منصرف مى شود. و همچنين است اگر قرينه اى بر حجّ بلدى باشد، كه در اين دو صورت به اندازه هزينه حجّ ميقاتى، از اصل دارايى خارج مى شود و بقيّه هزينه، از ثلث خارج مى شود.
4 ـ اگر مال ميّت به اندازه هيچ كدام از فیش حج بلدى يا ميقاتى نباشد، و امكان انجام دادن حجّ اضطرارىِ صحيحِ با عذر ـ مثل حج از مكه يا ادنى الحل ـ (1) فراهم شد، كفايت مى كند.
5 ـ در صورتى كه نائب گرفتن ممكن نباشد مگر از شهر خود ميّت، (يعنى حجّ بلدى)، بايد انجام شود و از اصل دارايى ميّت، هزينه آن خارج مى شود.
فوريت نائب گرفتن
1 ـ كسى كه وفات كند و حَجّة الاسلام بر عهده وى باشد، واجب است همان سال فوتش نائب بگيرند، و اگر قصد اجير گرفتن داشته باشند، قبل از آن، در دارايى مى توانند تصرّف نمايند.
1 ـ ادنى الحل يعنى نزديكترين مكان خارجِ حرم به حرم.
2 ـ هر چند در حالت عادى، اجير گرفتن از ميقات كافى است ولى اگر در همان سال وفات، اجير گرفتن از ميقات ممكن نباشد، لازم است از محلّ خودش نائب بگيرند و هزينه آن از اصل تركه خارج مى شود، و جايز نيست اين كار را به تأخير بيندازند هرچند در سال بعد نائب گرفتن جهت حجّ ميقاتى ممكن باشد.

خرید و فروش فیش حج میت مجاز است؟
3 ـ به صرف اجير گرفتن، حج از عهده ميّت ساقط نمى شود، بلكه بايد اطمينان داشته باشند كه به وظيفه عمل كرده است. و اگر بدانند كه او به هر دليلى به وظيفه اش عمل نكرده، واجب است دوباره اجير بگيرند و مخارج آن از اصل مال خارج مى شود. و اگر اُجرتى كه به اجير اوّل داده اند، از مال ميّت پرداخت شده، بايد پس بگيرند.
زياد و كم بودن اُجرت
1 ـ كسى كه وفات نموده و حج بر او مستقر بوده در صورتى كه استنابه ممكن نباشد مگر به اجرت زائد بر متعارف، بايد اقدام شود و از ورثه در مبلغ زائد اجاره گرفته و اگر در ورثه صغار هست، احتياطا زائد را بين غير صغار تقسيم نمايند.
2 ـ اگر نائب پيدا نشود مگر به قيمت بيشتر از حدّ معمول، در وجوب نائب گرفتن اگر هزينه آن به اندازه همه دارايى باشد، تأمّل است.
3 ـ بنابر اظهر جايز است اجيرى را انتخاب نمايند كه از جهت فضيلت و شرف، مناسب حال ميّت باشد؛ هر چند به مبلغ بيشترى نياز است و استيجار از مال ميّت باشد. هرچند احوط آن است كه كسى را اجير نمايند كه اجرت او از ديگران كمتر باشد.
وارث و نائب به فتواى مرجع خودشان عمل مى كنند
1 ـ در نائب گرفتن، وارث بايد به فتواى مرجع خودش عمل نمايد، يا اين كه خودش مجتهد باشد؛ پس اگر تكليف وارث، وجوب حجّ بلدى نباشد، بر او فیش حج بلدى واجب نيست ولو اين كه فتواى مرجع شخصى كه وفات كرده، وجوب حجّ بلدى باشد، مگر اين كه وصيّت به حجّ بلدى كرده باشد كه مسائل آن گذشت.
2 ـ نائب ـ چنانكه خواهد آمد ـ بايد در اعمال حج، طبق نظر مرجع خودش عمل نمايد و يا اگر مجتهد باشد به اجتهاد خودش عمل نمايد؛ واگر از طرف شخص زنده نائب شده است فى الجمله احتياط كند.
اگر بر عهده ميّت، حج، قرض، خمس، و زكات باشد
اگر كسى كه فیش حج بر او واجب بوده وفات نمايد و قرض و خمس و زكات نيز بر عهده او باشد، و دارايى او براى همه آنها كافى نباشد:
الف ـ اگر مالى كه به آن خمس يا زكات تعلّق گرفته، موجود باشد، بايد اوّل خمس و زكات را بپردازند.
ب ـ اگر مالى كه به آن خمس يا زكات تعلّق گرفته، موجود نباشد و خمس و زكات بر عهده و ذمّه وى منتقل شده باشد، مقدّم نمودن حج به كمترين مبلغِ ممكن به تفصيلى كه سابقاًگذشت، و صرف باقى مانده، در ساير بدهى ها، خالى از وجه نيست.
ج ـ اگر مال باقى مانده از ميّت فقط به اندازه يكى از حج يا قرض باشد ـ بنابر اظهر ـ مخيّر مى باشند كه آن مبلغ را در هركدام كه خواستند صرف نمايند.
تعيين مبلغ حج در وصيت و كمى و زيادى آن
1 ـ اگر ميّت در وصيتش اجرت را معين نموده باشد، در صورتى كه بيش از هزينه متعارف حج نباشد، عمل به آن واجب است و آن مقدار از واجب، از اصل مال برداشته مى شود. و اگر مبلغى را كه مشخص نموده از هزينه متعارف حج بيشتر باشد مقدار اضافى از ثلث اِخراج مى شود.
2 ـ اگر مبلغى را كه ميت مشخص نموده، كمتر از متعارف باشد اگر فیش حج واجب باشد، كمبود از تركه جبران مى شود به نحوى كه تفصيل آن گذشت.
و اگر حجّى را كه وصيّت نموده مستحب باشد، و انجام آن با ثلث مال در صورت انحلالِ مقصودِ او ممكن نباشد، وصيّت باطل مى شود و آن مبلغ ـ بنابر عدم رجوع به ارث، يا صورت صحيح بودن وصيّت در اوّل امر و باطل شدن آن در مرحله بعد ـ صَرف اُمور خير مى گردد.
تعيين اجير يا مكان خاص در وصيّت
اگر ميّت مشخص نموده باشد كه از مكان خاصّى براى او حج انجام شود، مثلاً از مشهد، و يا شخصى را معيّن نموده باشد كه او برايش حج انجام دهد، لازم است كه به وصيّت عمل شود و اگر آن شخص قبول نكرد مگر به مبلغى اضافه بر متعارف، مقدار زيادى از ثلث پرداخت مى شود؛ و چنانچه به هر جهت اجير نمودن آن شخص ممكن نشد، شخص ديگرى را به اندازه هزينه متعارف اجير مى نمايند.
معامله يا مصالحه مِلك در زمان حيات براى فیش حج
1 ـ اگر شخصى مثلاً منزلى را به ديگرى بفروشد به مبلغى و با او شرط كند كه آن مبلغ را بعد از فوتش صرف در حجِّ از طرف او نمايد، آن مبلغ بعد از فوتش از تركه او محسوب مى شود و:
ـ اگر مورد قرارداد، حَجّة الاسلام باشد، عمل به آن شرط لازم است و بايد آن مبلغ صرف در حج شود به شرط اين كه از حد متعارف خارج نباشد، وگرنه مقدار اضافه، از ثلث خارج مى شود؛ و اگر از حدّ متعارف كمتر باشد به اندازه مقدار متعارف از اصل تركه خارج مى شود.
ـ و اگر مورد قرارداد، فیش حج عمره مستحبى باشد، نيز عمل به آن لازم است و از ثلث خارج مى شود؛ و اگر ثلث كمتر از آن باشد، اگر ورثه اجازه ندهند عمل به شرط مذكور، لازم نخواهد بود.
2 ـ اگر شخصى ـ مثلاً ـ منزلى را به ديگرى مصالحه كند به شرط آنكه بعد از وفاتش براى او حجّ بجا آورد، چنين شرطى صحيح و عمل به آن لازم خواهد بود و آن منزل يا مبلغ آن، از تركه محسوب نمى شود و ملك شخص طرفِ مصالحه است؛ و همچنين است تمليك و واگذارى ملكى به اين قصد.
تلف شدن هزينه حجِّ ميّت يا وفات اجير
1 ـ اگر مالى را كه براى حج از طرف ميّت منظور نموده اند تلف شود، دو حالت دارد:
الف ـ اگر با سهل انگارىِ كسى كه نائب گرفتن بر او واجب بوده، تلف شود، وى ضامن است و بر او واجب است كه از مال خودش نائب بگيرد.
ب ـ اگر آن مال بدون سهل انگارى تلف شود، ضامن نمى باشد؛ و اگر حجّى كه بر عهده ميّت بوده حَجّة الاسلام باشد، واجب است از بقيّه تركه اجير گرفته شود؛ و اگر حَجّة الاسلام نباشد اگر از ثلث چيزى موجود باشد از آن بايد اجير گرفته شود؛ و چنانچه بقيّه ثلث بين ورثه تقسيم شده باشد، از هر يك به نسبت پس گرفته مى شود.
2 ـ اگر اجير قبل از اقدام به حجّ وفات كند و تركه اى نداشته باشد ، يا داشته باشد ولى گرفتن آن ممكن نباشد،با تفصيلى كه گذشت، حكم آن مانند تلف بدون سهل انگارى است (فرض ب).
3 ـ اگر مالْ قبل از اجير گرفتن، در دست وصىّ تلف شود و معلوم نشود كه در اثر سهل انگارى بوده، جايز نيست از وصىّ تاوان گرفته شود.
4 ـ اگر كسى وصيت كند كه با مال معينى براى فیش حج بخرد، چنانچه بعد از فوت او، اين پول را در امرى ديگر صرف نمايند، ضامن هستند و حتى اگر فوت نموده باشند بايد از تركه آنها مثل ساير ديون حج بجا آورند.
اگر وصىّ به حج، وفات كند
1 ـ اگر وصىّ وفات كند و معلوم نباشد كه اجير گرفته يا نه:
ـ اگر حجّ مورد وصيّت، حَجّة الاسلام بوده و از وفات وصيّت كننده حداقلّ يك سال گذشته باشد، واجب نيست از تركه وصيّت كننده، اجير گرفته شود هرچند احتياط در اجير گرفتن است.
ـ اگر حجّ مورد وصيّت، حَجّة الاسلام نباشد، از ثلث وصيّت كننده بايد اجير گرفته شود.
2 ـ اگر وصىّ وفات كرده باشد و مبلغى كه جهت حجّ در نظر بوده، اخذ نموده و موجود هم باشد، بازپس گرفته مى شود، مگر آنكه احتمال برود كه او از مال خود، اجير گرفته و بعدا آن مال را به جاى مالى كه از خود خرج كرده، بر داشته است؛ و با اين احتمال حتى در صورتى كه اصل مال، موجود نباشد و يا تلف شده باشد، نيز وصىّ ضامن نخواهد بود.
اگر امانتى به اندازه هزينه حج، از ميّت در نزد شخصى باشد
1 ـ اگر ميتى حَجّة الاسلام بر عهده او بوده و امانتى در نزد شخصى گذارده باشد و آن امانت براى حج كافى باشد، اگر اين شخص علم يا اطمينان داشته باشد كه اگر مال را برگرداند، ورثه حج را انجام نخواهند داد، لازم است امانت را برنگرداند و به اجرت متعارف اجير بگيرد تا حج را انجام دهد و مى تواند خودش اجير شود؛ و اگر چيزى اضافه آمد، آن را به ورثه برگرداند؛ و الحاق خوف به اطمينان، خالى از وجه نيست.
2 ـ همچنين اگر مالى به صورت عاريه يا اجاره يا طلب يا حتى غصب، در نزد شخصى باشد ـ به گونه اى كه در مسأله بالا بيان شد ـ دور نيست كه ملحق به امانت باشد.
شك يا اختلاف در واجب بودن حج بر ميّت
1 ـ اگر شك داشته باشند كه بر ميت، حجْ واجب شده بوده يا نه، اجير گرفتن لازم نيست.
2 ـ اگر بعضى از ورثه اقرار كنند كه بر ميّت حجْ واجب بوده و بعضى منكر شوند، افرادى كه اقرار به ثبوت حج نموده اند، فقط بايد به اندازه سهم خودشان بپردازند كه اگر اين مقدار به اندازه هزينه حج باشد، اجير مى گيرند و اگر به هيچ وجه كفاف هزينه حج را ندهد و كسى هم حاضر به تكميل آن نشود، اجير گرفتن، لازم نيست.
1 ـ مراد از حرم محدوده نسبتا وسيعى است كه اطراف مكه مكرمه را احاطه نموده است.

منبع: Behjat.ir

فیش حج, فیش حج میت, خرید و فروش فیش حج میت, فیشحج, فیش حج عمره, فیش حج تمتع, خرید و فروش فیش حج, آموزش مناسک حج

شرایط حج برای دونالد ترامپ از نظر مجتهد بزرگ

فیش حج غير مسلمان و غير شيعه

1 ـ اگر كافرى كه شرايط استطاعت را داراست مسلمان شود، فیش حج بر وى واجب است؛ ولى اگر بعد از، از بين رفتن استطاعت مسلمان شود، حج بر وى واجب نيست.
2 ـ حج بر شخص مرتد، واجب مى شود، ولى قبل از حج اگر توبه نكند، حجّ او صحيح نخواهد بود.
3 ـ شخصى كه شيعه نيست، اگر حج را طبق مذهب شيعه، يا طبق مذهب خودش به نحو صحيح انجام داده باشد، اعاده حج بر او واجب نيست.
نذر حج و تعارض نذر با فیش حج
1 ـ اگر كسى نذر كند كه حج بجا آورد، حج بر او واجب مى شود؛ و اگر سال نذر،معيّن باشد و بدون عذر به حج نرود، بايد علاوه بر قضا، كفّاره نذر را هم بپردازد.
2 ـ كسى كه نذر كرده در ايّام حج ـ مثلاً ـ به جايى براى زيارت برود، يا در محل خودش كار خاصى را انجام دهد، و بعد از نذر، مستطيع شود و فیش حج بر او واجب شود، بايد به حج برود و به نذر عمل ننمايد.

فیش حج غير مسلمان و غير شيعه
2 ـ اگر كسى در زمانى كه مستطيع نبوده، نذر نموده كه اگر موفق به حج شود آن را به نيابت يكى از معصومين عليهم السلام يا فرزندان ايشان، انجام دهد و بعد به نحوى او را به حج بردند، نذر او منعقد و صحيح بوده و بايد به نذر خودش عمل نمايد و به اين صورت مستطيع نمى شود.
حكم كسى كه حج بر او واجب گردد و وفات كند (قضاى حج از طرف ميّت)
اگر كسى كه حج بر او واجب شده، وفات نمايد:
الف ـ اگر در سال اوّل استطاعت، وفات نمايد ـ يعنى حج بر او مستقر نشده ـ و وظيفه او نائب گرفتن هم نبوده، قضا از طرف او لازم نيست چه قبل از انجام حج وفات كند و چه حين انجام حج، چون اگر بعد از احرام و دخول حرم وفات نمايد حجش صحيح است؛ واگر قبل از آن وفات نمايد، كشف مى شود كه از اوّل مستطيع نبوده است.
ب ـ اگر كسى كه فیش حج بر او مستقر شده، يعنى در سال اولى كه مستطيع شده، كوتاهى كرده و به حج نرفته است، وفات نمايد:
ـ اگر قبل از انجام دادن حج وفات نمايد، بايد از طرف او حج را قضا نمايند و همين طور است بنابر اقرب اگر بعد از احرام و قبل از داخل شدن در حرم بميرد.
ـ اگر به حج برود و مُحرم شود و در حَرَم داخل شود و بنابر احتياط در داخل حرم وفات كند، كفايت از حج او مى نمايد و قضا از طرف او لازم نيست و اگر از حرم خارج شود و وفات كند، بنابر احتياط از طرف او قضا شود و همين  طور است اگر بعد از خارج شدن از احرام در حرم وفات نموده باشد.
ج ـ اگر كسى شرايط وجوب حج غير از توانايى بدنى را دارا بوده و وظيفه اش نائب گرفتن باشد ولى نائب نگرفته و فوت نموده باشد، بايد از طرف او حج بجا آورده شود.
د ـ اگر كسى به سبب نذر، فیش حج بر او واجب شد و با وجود آن كه مى توانست آن را بجا آورد انجام ندهد تا اينكه وفات كند، از طرف او قضا مى نمايند.
1 ـ مراد از حرم محدوده نسبتا وسيعى است كه اطراف مكه مكرمه را احاطه نموده است.

منبع : Behjat.ir

فیش حج, حج, اخبار حج, مناسک حج, آموزش مناسک حج

حکم شرايط وجوب حج با خرید و فروش فیش حج !

1 ـ يكى از شرايط وجوب حج، «بلوغ» است؛ پس اگر شخصى كه بالغ نشده حج بجا آورد، كفايت از خرید و فروش فیش حج واجب نمى كند.
2 ـ اگر شخص نابالغ به حج برود و در اثناى آن بالغ شود و شرايط استطاعت را داشته باشد، دو حالت دارد:
الف ـ اگر قبل از احرام، بالغ شود، حج او حجّة الاسلام است.
ب ـ اگر بعد از شروع صحيح حج و قبل از وقوف مشعر، بالغ شود، كفايت از حجِ واجب مى نمايد و نيّت هاى گذشته او ـ بنابر اظهر ـ نياز به از سر گرفتن ندارد.
3 ـ هر گاه شخصى به گمان اين كه هنوز بالغ نشده، حج استحبابى بجا آورد و بعدا معلوم شود كه بالغ بوده، اگر شرايط استطاعت را دارا بوده، و به نيت امر فعلى بجا آورده حج او كفايت از حجِ واجب مى نمايد.
4 ـ احرام شخص نابالغ و حج وى داراى شرايطى است كه در بخش احرام ذكر مى گردد.
عقل
1 ـ بر ديوانه، حجْ واجب نمى شود؛ ولى اگر در اثنا ـ به نحوى كه در بلوغ گذشت ـ عاقل شود و استطاعت و قدرت بر انجام دادن اعمال حج را دارا باشد، حج بر او واجب مى شود.
2 ـ جايز است كه ولىِّ شخص مجنون او را ـ به گونه اى كه در احرام غير بالغ خواهد آمد ـ مُحرم نمايد و عهده دار انجام تكاليف او گردد.
3 ـ شخصى كه در زمان سلامتى عقل، حج بر او واجب شده و بجا نياورده باشد و بعد ديوانه شده باشد، ولىّ او از طرف وى اگر مال داشته باشد بنا بر احوط، نائب مى گيرد باتفصيلى كه در مورد ياس از بهبودى و... خواهد آمد؛ و اگر وفات كند از طرف او قضا مى كند.
شرط سوّم وجوب حج: استطاعت
شرط سوّم وجوب فیش حج آن است كه شخص، «مستطيع» باشد؛ و «استطاعت» آن است كه توانايى و قدرت از چند جهت براى او حاصل باشد كه اجمال آن گذشت، و اكنون به يارى خداوند متعال، به تفصيل، بيان مى شود:
1 ـ توانايى زمانى
يكى از شرايط استطاعت آن است كه زمان مناسب و كافى براى رفتن به مكه و بجا آوردن اعمال واجب را داشته باشد، پس:
الف ـ اگر كسى شرايط وجوب حج را دارا باشد و زمان كافى براى تهيه مقدمات آن داشته باشد ولى در تهيه آنها كوتاهى نمايد و حج در همان سال از او فوت شود، حج بر او مستقر و ثابت مى شود و بايد در اولين وقت ممكن به هر نحو اگر چه با تحمل سختى باشد، آن را بجا آورد.
ب ـ اگر توانايى بر حج، در زمانى حاصل شود كه وقت لازم براى رفتن به حج باقى نمانده، يا به قدرى كم مانده باشد كه امكان حج وجود داشته باشد ولى مشقّت زياد در آن باشد كه عادتا تحمّل نمى شود، حجّ واجب نيست و نگهدارى هزينه براى سال آينده لازم نيست، و اگر در سال آينده از همه جهات، استطاعت حاصل بود، حجْ واجب مى شود.
2 ـ توانايى طريقى (باز بودن و امن بودن راه حج)
شرط ديگر استطاعت آن است كه راه حج باز باشد، و در راه خطرى متوجه خود شخص يا ناموس يا اموال او نشود؛ پس:
الف ـ اگر شخصى استطاعت بر حج از ساير جهات را دارا باشد ولى راه بسته باشد يا خطرى متوجّه او باشد كه عرفا به آن اعتنا مى كنند، حجْ واجب نمى شود.
ب ـ اگر رفتن به حج، متوقّف بر تهيّه مقدماتى باشد، مثل گرفتن گذرنامه و يا ثبت نام براى حج و امثال آنها، بايد اقدام نموده و آن مقدمات را تهيّه نمايد.
ج ـ اگر براى حج، دو راه وجود داشته باشد و يكى بى خطر و امن باشد و ديگرى امنيّت نداشته باشد، بايد از راه امن برود هرچند دور باشد، يا مثلاً از راه دريا باشد، و وجوب حج، ساقط نمى شود.
د ـ كسانى كه از كشور خودشان ممكن نباشد به حج بروند اما از كشورهاى ديگر هر چند با هزينه بيشتر امكان تشرف به حج باشد، و موجب خطر و ضررى كه عادتا تحمل نمى شود، نشود، مستطيع هستند و بايد از آن راه اقدام كنند.
3 ـ توانايى بدنى
افرادى كه توانائى بدنى بر انجام حج ندارند ولى ساير شرايط را دارا هستند، به تفصيل ذيل بايد نائب بگيرند و بر شخص آنها حج واجب نيست.
افرادى كه وضعيّت آنها به گونه اى است كه به هيچ وجه قدرت بدنى بر حج ندارند و يا رفتن آنها باعث زحمت و مشقّتى شود كه عرفا قابل تحمل نيست، بر دو گونه اند:
1 ـ افرادى كه قبلاً حج بر آنها واجب شده و در سال اوّل، توانايى بدنى بر حج داشته اند و در انجام آن كوتاهى كرده اند و حج بر آنها مستقر شده است، اگر:
اميد بهبودى و توانايى انجام دادن حج را نداشته باشند، واجب است فورا نائب بگيرند؛ و اگر عذر برطرف شد، احتياط در اعاده است.
و اگر اميد بهبودى داشته باشند، احوط آن است كه فورا نائب بگيرند و احتياطات مناسب را بعدا انجام دهند به گونه اى كه اطمينان حاصل نمايند كه به تكليف حجّة الاسلام عمل نموده اند.

حکم شرايط وجوب حج با خرید و فروش فیش حج !
2 ـ افرادى كه در سال اوّل استطاعت در رفتن به حج كوتاهى نكرده اند ولى اكنون توانائى ندارند، اگر:
اميد بهبودى ندارند، بايد فورا نائب بگيرند.
و اگر اميد بهبودى دارند، احتياط مستحب آن است كه نائب بگيرند و اگر عذر آنها برطرف شد، حج را خودشان نيز بجا آورند.
4 ـ توانايى تأمين هزينه زندگى در زمان حج و بعد از آن
بر كسى حج واجب مى شود كه علاوه بر داشتن شرايطى كه قبلاً گذشت و بعدا ذكر مى شود:
اوّلاً: هزينه اهل و عيال خودش را در زمان حج داشته باشد.
ثانيا: وضعيت زندگى او نسبت به بعد از زمان حج به صورت يكى از حالات ذيل باشد.
الف ـ اگر كسى داراى شغل مناسبى باشد كه بعد از بازگشت از حج، قادر باشد زندگى خود و خانواده اش را به راحتى اداره نمايد و دچار تهى دستى نگردد با دارا بودن شرايط ديگر فیش حج بر او واجب است.
ب ـ اگر شخصى داراى شغل مناسبى نباشد ولى رفتن به حج و صرف مبلغ در آن، تأثير قابل توجّهى در زندگى او نمى گذارد، يعنى چه به حج برود يا نرود، از حدّ قبلى زندگى خود پايين تر نمى آيد در صورت بودن شرايط ديگر، حج بر او واجب است.
ج ـ اگر كسى داراى شغل نيست، ولى به اندازه اى مال دارد كه با آن مى تواند زندگى خودش را به راحتى اداره نمايد، حج بر او واجب مى شود.
د ـ افرادى كه در تمام مدت عمر، تحت تكفّل كسى هستند، مانند خانمى كه شوهر نموده و نفقه او بر شوهرش مى باشد، با تحقق شرايط ديگر بر آنها حج واجب مى شود.
هـ ـ افرادى كه از وجوه شرعى ـ مانند خمس و زكات ـ زندگى خود را اداره مى كنند و به صورت عادى، مخارج زندگى را به صورت حتمى و بدون مشقّت به وسيله آن وجوه تأمين مى نمايند، حج بر آنها واجب مى گردد.
1 ـ و مراد از اهل و عيال، افرادى است كه تحت تكفّل وى باشند و عرفا خرج آنها بر عهده اوست هر چند واجب النفقه وى نباشند ولى در عيال غير واجب النفقه رعايت احتياط بشود به اين كه هنگامى حكم عيال را بر آنها مترتب كند كه عدم انفاق بر آنها موجب عسر و حرج باشد.
2 ـ اين شرط «رجوع به كفايت» نام دارد.
5 ـ استطاعت مالى يا بذلى
فراهم بودن هزينه سفر پنجمين شرط از شرطهاى استطاعت است.
اگر هزينه حج به يكى از گونه هاى ذيل فراهم شود با تحقق شرايط ديگر، حجْ واجب مى شود:
الف ـ اگر خود شخص هزينه سفر حج را دارا باشد، يا مالى داشته باشد كه با فروش آن ـ با شرايطى كه بعدا ذكر مى شود ـ بتواند هزينه حج را تهيّه نمايد، حج بر او واجب است. و اين گونه توانايى «استطاعت مالى» ناميده مى شود.
ب ـ اگر كسى هزينه سفر و حج و مال معادل آن را نداشته باشد اما شخص ديگرى به او بگويد: «تو به حج برو، هزينه حج تو و مخارج خانواده تو بر عهده من باشد» در صورتى كه اطمينان به گفته بذل كننده داشته باشد، حج بر او واجب مى شود، و در آن «رجوع به كفايت» ـ كه گذشت ـ شرط نيست.
به اين حج «حجّ بذلى» مى گويند و داراى شرايط خاصى است كه خواهد آمد.
استطاعت مالى و انواع آن
استطاعت مالى با تحقق يكى از گونه هاى ذيل، حاصل مى شود:
1 ـ مالك هزينه حج باشد .
2 ـ اگر كسى مالك هزينه سفر و وسيله نقليّه نباشد ولى نزد او از ديگرى مالى باشد كه به اندازه قیمت فیش حج باشد و ماذون باشد در تملّك آن در هر وقت بخواهد و ياتصرّفش در آن جايز باشد به گونه اى كه مالك آن مال نتواند او را منع نمايد، ـ مثل اين كه در ضمن عقدِ لازم شرط شده باشد كه او حق تصرف يا تملّك داشته باشد ـ استطاعت مالى براى او حاصل است و بايد به حج برود.
3 ـ اگر كسى مالى به انسان به اندازه هزينه حج ببخشد بدون اين كه با او شرط كند كه صرف در حج نمايد. (1)
4 ـ هر گاه كسى هزينه حج را در اختيار نداشته باشد، ولى وضع او به گونه اى است كه در بين راه يا مثلاً خود مكه معظّمه با شغلى كه در شأن او باشد، مى تواند آن را تهيّه نمايد، بنا بر اظهر، حج بر او واجب مى شود؛ و همچنين است اگر از كسى طلبى دارد كه در راه يا در مقصد، وصول مى شود.
سه مسأله:
1 ـ كه هرچند قبول آن واجب نيست ولى اگر قبول كرد، حج بر او واجب مى شود. اين صورت با «حج بذلى» فرق مى كند و توضيح آن در صفحه 49 خواهد آمد.
1 ـ استطاعت مالى نسبت به مكانى كه شخص در آن است لحاظ مى شود هر چند آن مكان، وطن او نباشد؛ پس هرگاه شخصى ـ مثلاً ـ به مدينه منوّره يا جده برود و در آنجا براى او استطاعت حاصل شود، حج بر او واجب مى شود هرچند اگر در شهر خودش مى ماند، مستطيع نمى شد.
2 ـ داشتن هزينه بازگشت، هنگامى معتبر است كه كسى قصد بازگشت به وطنش را داشته باشد، در غير اين صورت، هزينه بازگشت به جايى را بايد داشته باشد كه مى خواهد به آنجا بازگردد، مگر اين كه آنجا از وطنش دورتر باشد كه در اين صورت در حالت عادى هزينه بازگشت به وطن معتبر است.
3 ـ تحقق استطاعت، منوط به داشتن پول قربانى نيست.
فروش اموال براى تهيّه هزينه حج
1 ـ هرگاه كسى زياده بر احتياجات مناسب شأن زندگى خود، ملك يا مالى داشته باشد، و آن ملك يا مال، جهت حج او كافى باشد، اگر ديگر شرايط استطاعت را دارا باشد، بايد آن را بفروشد و صرف در حج نمايد.
2 ـ اگر شخصى ـ با شرايطى كه در مسأله قبل بيان شد ـ مالى دارا باشد، و فروش آن ممكن نباشد مگر به كمتر از قيمت به گونه اى كه باعث ضرر زياد بر او شود، فروش آن واجب نمى باشد؛ امّا اگر ضرر به خاطر بالا رفتن هزينه حج باشد و به حدّ غير عقلايى نرسيده باشد، تأخير جايز نمى باشد و بايد با فروش آن، به حج برود.
3 ـ فروختن لوازم ضرورى زندگى ـ مانند منزل مناسب شأن و اثاث منزل و هرچيزى كه براى حفظ شأن و آبروى او لازم است ـ واجب نيست؛ ولى اگر كسى مثلاً خانه اى دارد كه با فروش آن علاوه بر هزينه حج، قادر است منزل مناسب شأن تهيّه نمايد، لازم است آن را بفروشد و به حج برود.
4 ـ كسى كه دو خانه دارد و در يكى از آن دو خانه بتواند بدون ناراحتى و مشقّت زندگى نمايد، در صورتى كه يكى از آن دو خانه جهت حج او كافى باشد بايد آن را بفروشد و صرف در حج نمايد، و اين حكم در ساير اموال و وسايل نيز جارى است.
كسى كه هزينه حج را دارد ولى براى مصارف زندگى به آن نياز دارد
1 ـ قبل از حركت كاروان، اگر مالى به اندازه هزينه حج داشته باشد ولى جهتِ مصارف زندگى به آن مال، نياز داشته باشد، مى تواند آن را در آن مصارف صرف نمايد و مستطيع نمى شود.
2 ـ اگر كسى پول كافى براى حج داشته باشد ولى به آن پول براى امور زندگى ـ مثل ازدواج ـ نياز داشته باشد، در صورتى كه صرف آن پول در حج، موجب ناراحتى و مشقتى در زندگى او شود كه عرفا غير قابل تحمّل، يا موجب واقع شدن در حرام است، حج بر او واجب نيست و اگر حج نمايد كفايت از حجِ واجب نمى نمايد؛ ولى اگر صرف آن مبلغ در حج، موجب مشقت و ناراحتى نشود، حج بر او واجب است.
وصول طلب براى حج
اگر كسى طلبى داشته باشد و به اندازه هزينه حجّ او باشد، يا هزينه حج او را كامل كند و ديگر شرايط استطاعت را نيز دارا باشد:
الف ـ اگر وقت وصول طلب نرسيده باشد، وصول واجب نيست، مگر آنكه اگر طلب كند، بدهكار حاضر به پرداخت باشد كه در اين صورت، گرفتن طلب واجب است و بايد به حج برود.
ب ـ و اگر وقت وصول طلب فرا رسيده باشد، واجب است وصول كند. و اگر بدهكار بد حساب باشد و حاضر به پرداخت نشود، در صورتى كه طلبكار در ضرر و حرج نمى افتد، بايد او را مجبور به پرداخت نمايد هرچند متوقّف بر مراجعه به حاكم جور باشد.
مواردى كه مطالبه طلب براى فیشحج، واجب نيست
در موارد ذيل، مطالبه و گرفتن طلب براى حجْ واجب نمى باشد:
الف ـ بدهكار قدرت بر پرداخت بدهى را نداشته باشد.
ب ـ بدهكار بد حساب باشد و مجبور كردن به پرداخت او ممكن نباشد.
ج ـ بدهكار بد حساب باشد و مطالبه بدهى موجب مشكلاتى شود كه عرفا تحمّل آن مطابق با شأن طلبكار نباشد.
د ـ گرفتن طلب، متوقّف بر مراجعه به حاكم باشد و اين امر، موجب ذلّت و پايين آمدن شأن طلبكار شود به گونه اى كه تن دادن به آن عقلايى نباشد.
هـ ـ مهلت وصول طلب نرسيده باشد و بدهكار نيز حاضر به پرداخت نباشد.
و ـ وصول طلب به گونه اى موجب ضرر باشد كه عرفا به آن تن داده نمى شود.
قرض با اعتماد بر طلب
اگر وقت وصول بدهى فرا نرسيده باشد ولى امكان قرض گرفتن به راحتى و بدون كسر شأن براى طلبكار ممكن باشد و طلبكار مطمئن باشد كه بدهكار در وقت مقرّرِ براى وصول، بدهى را پرداخت مى نمايد و قرض خودش را با آن ادا مى نمايد، وجوب حج و تحقّق استطاعت، خالى از وجه نيست.
آيا بر افرادى كه بدهى دارند حجْ واجب مى شود؟
1 ـ افرادى كه هزينه حج را دارند و بدهى نيز دارند، بر دو گونه اند:
الف ـ اين كه اگر آن مبلغ را در حج صرف نمايند، قدرت بر پرداخت بدهى را نيز دارند كه ( با تحقّق ديگر شرايط ) حجْ واجب است .
ب ـ اين كه اگر آن مبلغ را صرف در حج كنند، قدرت بر پرداخت بدهى نخواهند داشت كه در اين صورت اگر وقت پرداخت بدهى رسيده باشد و طلبكار راضى نيست بدهى در ذمه بدهكار باقى باشد، بايد بدهى پرداخت شود و حج واجب نيست؛ و اگر وقتِ پرداخت نرسيده يا طلبكار راضى است كه دين باقى باشد چنانچه اطمينان دارند كه بعدا در وقت مطالبه يا فرارسيدن وقت پرداخت بدهى، مى توانند دين را ادا كنند، واجب است با تحقق ساير شرايط به حج بروند وگرنه حج واجب نيست.
افرادى كه بدهى شرعى ـ مانند خمس و زكات ـ دارند
1 ـ بدهى شرعى ـ مانند خمس و زكات ـ حكم آن مانند ساير بدهى ها است، كه در مسأله قبل بيان شد، و فرقى نمى كند خمس و زكات در عين مال باشد، يا در ذمّه و عهده شخص، ثابت شده باشد.
2 ـ كسى كه حج بر او واجب شده و خمس و زكات يا حقوق واجب ديگر بدهكار است، لازم است آنها را پرداخت نمايد و تا پرداخت ننموده جايز نيست به حج برود.
3 ـ خواهد آمد كه بدهى در «توانايى بذلى»، مانع واجب شدن حج نيست.
قرض گرفتن براى حج واجب
1 ـ كسى كه قدرت مالى بر انجام دادن حج ندارد، لازم نيست براى حج پول قرض نمايد، مگر اين كه با دارا بودن شرايط ديگر قدرت بر پرداخت بدهى را داشته باشد به اين نحو كه الآن مالى دارد كه بعد از حج با فروش آن مى تواند بدهى خود را بپردازد، يا اين كه از كسى طلبى دارد و مى داند كه اگر قرض كند، بدهكار در وقت مقرّر، بدهى خودش را مى پردازد، كه در اين موارد حجْ واجب است.
2 ـ اگر كسى بعدا قدرت بر پرداخت دين داشته باشد ولى فعلاً ما به ازاى آن را ندارد، در وجوب فعلى حج، تأمّل است.
استحباب قرض براى حج مستحبى
كسى كه شرايط استطاعت را دارا نيست، مستحب است كه قرض كند و به حج برود هرچند كه جاى حجِ واجب او، محسوب نمى شود.
كسى كه مالى دارد ولى امكان صرف آن در حج نيست
1 ـ اگر هزينه حج برايش فراهم نباشد مگر به وسيله مالى كه در دسترس او نيست و نمى تواند به صورت متعارف به آن دسترسى پيدا نمايد، حج بر او واجب نمى شود.
2 ـ كسى كه ملك يا مالى به اندازه هزينه حج دارد ولى تبديل آن به پول و هزينه حج برايش مقدور نباشد مگر به تحمّل ضرر زيادى كه تحمّل آن عقلايى نباشد، حج بر وى واجب نمى شود.
كسى كه مالى به اندازه حج داشته ولى اكنون از دست داده
كسى كه مالى داشته كه براى حج او كافى بوده واكنون آن را از دست داده خواه عقيده اش اين بوده كه آن مال كافى نيست؛ يا غفلت داشته كه چنين مالى دارد يا براى حج كافى است؛ يا از اصل وجوب حج غافل بوده و غفلت او از روى تقصير نبوده، و خواه در وجوب حج شك داشته يا غافل بوده و غفلت او از روى تقصير بوده و زمانى ملتفت گردد كه پول و مال را از دست داده و قدرت بر حج ندارد، ظاهر اين است كه اگر شرايط ديگر را داشته، حج بر ذمّه و عهده او مستقر شده است.
مستطيع شدن بانوان و مسأله مهريه آنها
1 ـ خانمى كه مهريّه او كفاف هزينه حجّش را مى دهد يا هزينه حج او را كامل مى كند:
الف ـ اگر تقاضاى مهر از شوهر، باعث ناراحتى و مشكلات در زندگى نشود و او حاضر به پرداخت باشد، مستطيع است و مطالبه مهر نه تنها مانعى ندارد، بلكه لازم است.
ب ـ اگر تقاضاى مهر، موجب ناراحتى و مشكلات در زندگى شود، مطالبه آن لازم نيست و استطاعت حاصل نمى شود.
2 ـ اگر مردى در ضمن عقد، به همسرش وعده سفر حج داده باشد، صرف وعده، موجب استطاعت زن نمى شود، ولى بر شوهرش لازم است به وعده اش وفا كند، و حكم مطالبه آن ـ با فرض اين كه استحقاق مطالبه كردن ثابت شده باشد ـ مانند مهر است.
3 ـ اگر مردى ـ به هر علتى ـ مهريّه همسرش را نپردازد، حج بر همسرش واجب نمى شود و با ترك آن، حج بر او مستقرّ نمى شود؛ ولى اگر مرد، حاضر به پرداخت بوده و زن مطالبه نكرده باشد، حج بر عهده زن مستقر مى گردد.
4 ـ در صورتى كه زن مستطيع شود، اذن شوهر شرط نيست؛ و حتى اگر اذن ندهد، زن بايد به حج برود؛ و شوهر نيز نمى تواند زن را از حجِ واجب، منع نمايد؛ بلى در صورت سعه وقت، مى تواند رفتن او را تا آخرين كاروان به تأخير بياندازد. و زنى كه در طلاق رجعى است و عدّه اش تمام نشده، مانند زن شوهردار است.
5 ـ استطاعت بانوان، منوط به امكان همراه داشتن مَحرم نيست؛ بلى اگر بر خود بترسد، لازم است مَحرمى همراه خود ببرد هرچند مستلزم خرج كردن مبلغى باشد، البته به شرط آنكه به حدّ اجحاف نرسد؛ و اگر در فرض اخير قدرت بر پرداخت هزينه سفرِ مَحرم را ندارد، حج بر او واجب نمى باشد.
6 ـ «رجوع به كفايت»، در خانمهايى كه شوهر نموده اند وتحت تكفّل او مى باشند، محقّق مى باشد و به بيش از آن نيازى نيست.
7 ـ اگر خانمى براى حج ثبت نام نموده باشد و هنوز نوبتش نرسيده شوهرش ورشكست شود، زن مى تواند پول خود را پس بگيرد يا فيش حج را بفروشد و به شوهر ببخشد و از استطاعت خارج شود.
مصرف كردن هزينه حج يا از بين رفتن آن
1 ـ هرگاه كسى هزينه حج يا مالى به مقدار آن را دارا باشد، مى تواند قبل از حركت كاروان، آن را در مصارف خود خرج نمايد، هرچند ديگر نتواند به حج برود. ولى احتياط در آن است كه براى فرار از حج، آن مال را به صورت نسيه نفروشد؛ و اگر اين كار را انجام داد و در همان سال نتوانست به حج برود خود را مستطيع محسوب نمايد به اين كه سال آينده  به حج برود و احتياطاتى كه لازم است ـ مثل آنكه با حال استطاعت برود ـ انجام دهد تا قطع پيدا نمايد كه حَجّة الاسلام را انجام داده است.
2 ـ اگر بعد از روانه شدن براى حج، هزينه آن از بين برود دو حالت دارد:
الف ـ اگر از بين رفتن هزينه، سهوى و بدون اختيار باشد، وجوب حج از او ساقط است و كشف مى شود كه از اوّل مستطيع نبوده است.
ب ـ و اگر از بين رفتن هزينه از روى عمد و تقصير باشد، در صورتى كه حج آن سال از او فوت شود، حج بر او مستقر مى شود و بايد به هر نحو كه ممكن است هر چند به سختى، در سال آينده حج بجا آورد.
3 ـ اگر بعد از روانه شدن به سوى حج، مالى را كه براى مخارج عائله خودش قرار داده تلف شود، به استطاعت او لطمه وارد نمى شود و حج او حَجّة الاسلام است.
1 ـ كه هرچند قبول آن واجب نيست ولى اگر قبول كرد، حج بر او واجب مى شود. اين صورت با «حج بذلى» فرق مى كند و توضيح آن در صفحه 49 خواهد آمد.
2 ـ رجوع به كفايت يكى از شروط استطاعت است توضيح آن در مسأله 50 گذشت.
استطاعت بذلى
گذشت كه استطاعت بر هزينه حج به يكى از دو حالت ذيل حاصل مى شود:
الف: خود شخص هزينه حج را دارا باشد؛
ب: خود او داراى هزينه حج نباشد اما شخصى هزينه حج یا خرید و فروش فیش حج را ـ با شرايطى كه مى آيد ـ به او بذل نمايد، توضيحِ قسم اول آن گذشت، اكنون به توضيح قسم دوّم آن مى پردازيم.
نحوه محقق شدن حج بذلى
به يكى از گونه هاى ذيل، استطاعت بذلى حاصل مى شود :
الف ـ هر گاه فردى يا افرادى علاوه بر مصارف و هزينه حج انسان، مخارج زندگى او را تا بازگشت كه در اثر سفر نمى تواند تحصيل نمايد، بر عهده گيرند و به او بگويند: «حج برو، و هزينه حج تو و مخارج خانواده تو تا بازگشت بر عهده ما باشد» با فرض اطمينان به گفته آنها، قبول نمودن بر او واجب است و حج بر او واجب مى شود و اين توانايى، توانايى بذلى نام دارد؛ و همچنين است اگر مالى به اندازه هزينه حج و خانواده او به او بدهند كه حج نمايد.
ب ـ اگر هزينه مذكور را به او ببخشند به شرط اين كه با آن به حج برود كه در اين صورت هر چند قبول واجب نيست ولى اگر قبول كرد، توانايى بذلى حاصل مى شود.
تذكّر:
اگر به كسى كه قدرت بدنى بر حج ندارد، بذل حج شود، بنابر احوط بايد نائب بگيرد.
بخششى كه موجب استطاعت بذلى نمى شود
هر بذل و بخششى موجب استطاعت بذلى نمى شود؛ اگرچه ممكن است موجب استطاعت مالى و در نتيجه موجب واجب شدن حج شود ولى با استطاعت بذلى، متفاوت است كه اين تفاوت ها در مسأله 112 ذكر خواهد شد. پس اگر بخشش به صور ذيل باشد «استطاعت بذلى» حاصل نمى شود:
الف ـ اگر به اندازه هزينه حج به انسان ببخشند و قيد نكنند كه براى حج باشد، در اين صورت قبول واجب نيست، ولى اگر قبول كرد، استطاعت مالى محقّق مى شود و با داشتن سائر شرايط، حجْ واجب مى شود.
ب ـ اگر كسى مالى داشته باشد كه كمتر از هزينه حج باشد و شخصى كمبود آن را با بخشش جبران نمايد، واجب است قبول كند؛ ولى رجوع به كفايت از ناحيه خود او شرط است.
تذكر: كسى كه حج بر او مستقر شده و اكنون فاقد هزينه حج است؛ اگر كسى به او پول يا مالى بذل كند، قبول آن واجب است و همچنين است كسى كه به سبب نذر و مانند آن، حج بر او واجب شده است.
فرق استطاعت مالى با استطاعت بذلى
استطاعت مالى و استطاعت بذلى هر دو، موجب واجب شدن حج مى گردند، ولى فرقهايى نيز دارند كه به شرح ذيل است:
1 ـ «رجوع به كفايت» كه يكى از شرايط وجوب حج است (1) در استطاعت بذلى، شرط نيست.
2 ـ داشتن بدهكارى براى كسى كه توانايى بذلى پيدا مى كند، مانع از وجوب حج نمى شود، مگر آنكه وقت پرداخت بدهى برسد و طلبكار هم خواهان آن باشد و شخصى كه بذل حج نموده يا ديگرى، حاضر به پرداخت آن نشود و خود شخص در صورتى كه به حج نرود بتواند آن بدهى را پرداخت نمايد كه در اين صورت حجْ واجب نمى شود.
3 ـ در «استطاعت بذلى» اگر دهنده (باذل)، انسان را وكيل كند كه از طرف او پولى قرض نمايد و به حج برود كه بعدا خود باذل آن را بپردازد با اطمينان به گفته اوبايد، قبول كند و حجْ واجب مى شود.
4 ـ «قربانى» در استطاعت بذلى، بر عهده باذل است.
حجّ روحانيون كاروان و خدمه و مواردى از استطاعت بذلى
1 ـ روحانيون و خدمه كاروان و امثال آنها كه حجِ واجب خود را بجا نياورده اند و هزينه حج آنها عنوان مزد ندارد، حجّ آنها از موارد حجّ بذلى محسوب مى شود.
2 ـ اگر شخصى براى ديگرى مالى وصيّت كند كه او با آن مال حج نمايد، در صورتى كه آن مال به مقدار هزينه حج و مخارج عائله وى باشد، پس از موت وصيّت كننده، حج بر آن شخص واجب مى شود به شرط اين كه ـ على الأحوط ـ قبول وصيّت ـ اگر از نوع تمليك بوده باشد ـ نموده باشد.
3 ـ اگر شخصى مالى را براى حج، وقف يا نذر يا وصيّت نموده باشد و متولّى وقف، يا ناذر، يا وصىّ، آن مال را به كسى بذل نمايد، حج بر او واجب شده و موضوع «حجّ بذلى» محقّق مى شود.
رجوع باذل از بذل
باذل (بخشنده مال) مى تواند قبل از اين كه گيرنده داخل احرام شود از بخشش خود، برگردد ولى نفقه بازگشت وى از محل اعلام رجوع كه زائد بر نفقه وطن است ـ بنابر اظهر ـ بر عهده باذل است؛ و بعد از مُحرم شدن وى ـ بنابر اظهر ـ باذل نمى تواند از بذل خود برگردد.
1 ـ توضيح رجوع به كفايت در مسأله 50 گذشت.

منبع : bahjat.ir

 

خرید و فروش فیش حج, فیش حج, خریدار فیش حج, فروشنده فیش حج, آموزش مناسک حج, آموزش مناسک حج تمتع, حج عمره, حج تمتع, آموزش مناسک حج عمره

چرا باید به حج واجب یا تمتع برویم؟

اين شرايط عبارتند از:
:اول و دوم ـ «بلوغ» و «عقل»
سوم ـ اين كه «مستطيع» باشد؛ و معناى مستطيع بودن، توانايى بر تمامى امور ذيل است:
1 ـ «توانايى مالى براى سفر به حج يا توانايى بذلى» يعنى هزينه سفر و وسيله نقليّه برايش فراهم باشد.
2 ـ «توانايى مالى در اداره زندگى تا بازگشت از حج».
3 ـ توانائى اداره زندگى پس از بازگشت از حج (رجوع به كفايت).
4 ـ «توانايى جسمى» يعنى قادر بر انجام دادن اعمال حج يا سفر كردن باشد، وگر نه بايد نائب بگيرد.
5 ـ «توانايى طريقى» يعنى راه باز و امن باشد.
6 ـ «توانايى زمانى» يعنى وقت كافى براى رسيدن به مكه و انجام اعمال حج داشته باشد.

چرا باید به حج واجب یا تمتع برویم؟
چند تذكر:
1 ـ رفتن به حج نبايد باعث شود كه انسان كار واجبى را كه اهميّت آن از حج بيشتر است، ترك نمايد؛ يا حرامى را انجام دهد كه ترك آن مهمتر از حج باشد؛ يا ضررى كه عادتا تحمل آن ممكن نيست بر او وارد شود.
2 ـ كسى كه شرايط وجوب حج را دارا نيست، مى تواند فیش حج مستحبى يا نيابى انجام دهد و در صورتى كه بعدا شرايط وجوب را پيدا نمايد، كفايت از حجِ واجب نمى نمايد.
3 ـ اگر كسى شرايط وجوب حج برايش فراهم شده بوده ولى نمى دانسته و تصور مى كرده كه وظيفه او فیش حج مستحبى است و آن را به قصد و ظيفه فعلى بجا آورده، حج او كفايت از حجِ واجب مى نمايد.
كوتاهى در انجام حج واجب (مستقر شدن حج)
1 ـ كسى كه داراى شرايط وجوب فیش حج باشد، بايد در اولين سال، حج بجا آورد؛ و اگر در انجام آن كوتاهى كند، علاوه بر اين كه معصيت نموده حج بر او «مستقر» مى شود، يعنى حج بر ذمّه و عهده او ثابت مى شود، و بايد آن را به هر نحو ممكن در اولين وقت ممكن، انجام دهد؛ حتى اگر هزينه سفر را از دست داده باشد، بايد با قرض يا مثل آن به حج برود هرچند برايش سخت باشد، مگر اين كه به حدّ غير مقدور برسد؛ و چنانچه وفات كند و حج را بجا نياورده باشد، بايد از طرف او قضا شود.
2 ـ كسى كه حج بر ذمّه و عهده او ثابت و مستقر شده، يعنى حج بر او واجب شده ولى در انجام آن كوتاهى كرده باشد، هنگام مرگ واجب است وصيّت كند كه براى او حج بجا آورند.

منبع : behjat.ir

آموزش مناسک حج, حج, فیش حج, خرید و فروش فیش حج, خرید فیش حج, فروش فیش حج

توصیف سفر حج

سفر به مکه از ايران و ديگر مناطقى كه شانزده فرسخ يا بيشتر با مکه مکرمه فاصله دارند، معمولاًبه دو منظور انجام مى شود:
1 ـ عمره مفرده
2 ـ حج تمتع
عمره مفرده
سفرهايى كه در غير ايّام حج به مكّه مكرّمه انجام مى شود، معمولاً جهت بجا آوردن «عمره مفرده»است.

توصیف سفر حج عمره و تمتع
عمره مفرده بر افرادى كه شانزده فرسخ يا بيشتر با مكّه مكرّمه فاصله دارند ـ مانند ايران ـ ابتداءً واجب نمى شود، ولى كسى كه قصد انجام حج را ندارد و يا از موارد استثنا ـ كه خواهد آمد ـ نيست، اگر بخواهد به مكّه وارد شود، بايد با «اِحرامِ» براى عمره مفرده وارد شود و جهت خروج از احرام بايد بقيّه اعمال آن را انجام دهد. عمره مفرده از هفت عمل تشكيل مى شود:
1 ـ احرام
2 ـ طواف
3 ـ نماز طواف
4 ـ سعى بين صفا و مروه
5 ـ تقصير
6 ـ طواف نساء
7 ـ نماز طواف نساء
هر كسى مى تواند «عمره مفرده» انجام دهد .
2- كسى كه مى خواهد عمره مفرده انجام دهد، شرط خاصّى براى او نيست حتّى بچّه اى كه اعمال عمره را مى فهمد و مميّز است، مى تواند مُحرم شود و نيز مُحرم كردن بچّه غير مميّز يا شخص غير عاقل توسّط ولىّ آنها جايز است، ولى جهت خروج از احرام بايد اعمال عمره به نحو صحيح انجام شود.
1 ـ عمره به معناى زيارت است و عمره مفرده يعنى عمره به تنهايى، در مقابل «عمره تمتّع» كه عمره تنها نيست، بلكه عمره اى است كه بعد از آن اعمال حج انجام مى شود.
حجّ تمتّع
3-«حجّ تمتّع»: مجموعه اعمالى است كه فقط در موسم حج ، صورت مى گيرد و ماههاى حج عبارتند از «شوّال» و «ذى القعده» و «ذى الحجّه». اصل اعمال حج، در ماه «ذى الحجّه» به طور معمول از هشتم.

حج بر سه گونه است: «حجّ تمتّع»، «حجّ قِران» و «حجّ اِفراد». حجّ تمتّع حجّى است كه افرادى كه شانزده فرسخ يا بيشتر با مكه مكرمه فاصله دارند انجام مى دهند. پس وظيفه اهل ايران و مانند ايشان، همان حج تمتّع است؛ هرچند در موارد اندكى، وظيفه آنان عدول به حج اِفراد مى شود كه ـ انشاء اللّه  ـ در محل مناسب ذكر خواهد شد.
شروع و به مدّت چند روز ادامه پيدا مى كند، ولى عمره تمتّع ـ يعنى عمره اى كه قبل از اعمال حج بايد انجام شود ـ انجام دادن آن از اولّ «شوّال» مانعى ندارد؛ بخلاف عمره مفرده كه داراى زمان خاصى نيست.
اعمال حجّ تمتّع
حجّ تمتّع از دو قسمت تشكيل مى شود:
1 ـ عمره تمتّع
2 ـ اعمال حجّ
«عمره تمتّع» كه قبل از انجام حج صورت مى گيرد و از پنج عمل تشكيل مى شود.
«اعمال حج» سيزده عمل است كه با ضميمه عمره تمتّع هيجده عمل مى شود.
موارد حجّ
افرادى كه در موسم حج، عازم مكّه معظّمه مى شوند، معمولاً به قصد انجام دادن حجّ تمتّع، مشرف مى گردند؛ و حج آنها بر چند گونه است:
الف ـ «حَجّة الاسلام»: افرادى كه شرايط وجوب حج را دارا شده و «مستطيع» گرديده اند، حجّ آنها، «حجِ واجب» است خواه در سال اوّل استطاعت باشند يا استطاعت از سابق مستقر شده باشد اگر چه فعلاً باقى نباشد. حجة الاسلام در تمام عمر، بر افراد واجد شرايط فقط يك مرتبه، واجب مى شود.
ب ـ «حج مستحبى»: افرادى كه شرايط وجوب حج را دارا نيستند، يا قبلاً حجِ واجب خود را بجا آورده اند، حج آنها «حج مستحبى» است و اختيار حج تمتّع افضل است.
 ج ـ «حج نيابى»:افرادى كه حج را براى شخص ديگرى انجام مى دهند، خواه اجير شده باشند يا به نحو تبرّع باشد، حج آنها «حجّ نيابى» است. خواه از زنده باشد يا مرده؛ به جهت وصيّت باشد يا به جهت استقرار حج بر ميّت، اگر چه وصيت نكرده باشد؛ در حج مستحبى باشد يا واجب، و داراى شرايط و ضوابط خاصى است كه ـ ان شاء اللّه  ـ ذكر خواهد شد.
د ـ حجّى كه بوسيله نذر يا عهد يا قَسَم، بر كسى واحب شده باشد.
هـ ـ كسى كه حج هر چند حج مستحبى يا نيابى خود را افساد نموده باشد، بايد پس از اتمام حج در اين سال در سال آينده هم حج بجا آورد.
تذكّر
1 ـ موارد پنج گانه اى كه براى حج ذكر شد، از نظر اصل اعمال يكسان مى باشند، و از جهت بعضى شرايط خاص، اختلافاتى دارند كه در جاى مناسب ذكر مى شود.
2 ـ حجِ واجب، منوط به دارا بودن شرايطى است ولى حج مستحبى شرط خاصى ندارد غير از آنكه نبايد بر عهده شخص، حَجّة الاسلام باشد.
1 ـ حَجّة الاسلام يعنى حجّى كه اسلام بر آن پايه گذارى شده مانند نماز، روزه، خمس و زكات (العروة الوثقى).

منبع : behjat.ir

فیش حج, خرید فیش حج, فروش فیش حج, خرید و فروش فیش حج, مناسک حج, آموزش مناسک حج, آموزش مناسک حج تمتع, آموزش مناسک حج عمره

حج و معنای استطاعت در حج تمتع چیست؟

وجوب حج در صورتی است که انسان همه شرایطی که بیان شده است را دارا باشد. بنابر این اشخاصی که واجد شرایط بوده و به حج واجب رفته‌اند و نیز کسانی که شرایط وجوب آن برایشان فراهم نیست حج رفتن و تکرار آن مستحب است. همه ساله، صدها هزار تن از مسلمانان جهان در ایام حج که به تعبیر اسلام اشهر الحج (که ماه های شوال، ذی القعده و ذی الحجه) را شامل می شود خود را به هر طریق ممکن به سرزمین مکه می رسانند، تا عمره تمتّع و حج تمتُّع را انجام دهند. عمده این افراد به تعبیر مصطلح دینی کسانی هستند که خود را مستطیع می دانند، و چون استطاعت یافته اند، باید این فریضه الهی را ادا کنند.
این فریضه به قدری اهمیت دارد که به بیان امام محمد باقر(ع) یکی از ارکان و پایه های اسلام معرفی شده است؛ بني الاسلام علي خمس: الصلوه، الزكوه، الصوم، الحج و الولايه.» اسلام بر پنج پايه استوار است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت.
ابعاد و مصادیق استطاعت
در بیان معنای استطاعت باید گفت که ابعاد استطاعت مصادیق مختلفی را شامل می شود که فرد مستطیع باید در همه این مصادیق استطاعت پیدا کرده باشد تا حج بر او واجب شود.
در این فرصت به بیان تکمیلی در رابطه با ابعاد و مصادیق استطاعت می پردازیم.
حج بذلی کفایت از حج واجب می‌کند به این معنا که اگر این فرد بعداً خودش از لحاظ مالی هم برای رفتن به حج مستطیع شد، لازم نیست از لحاظ وجوب حج واجب بگذارد چون یک بار رفته است.

حج و معنای استطاعت در حج تمتع

استطاعت مالی با دو راه حاصل می‌شود
یکی از ابعاد استطاعت برای حج واجب؛ استطاعت مالی است که باید گفت استطاعت مالی به دو صورت ممکن است برای فرد تأمین و حاصل شود؛ یکی اینکه فرد به واسطه مالی که خودش کار کرده و بدست آورده مستطیع می شود و گاهی این استطاعت به واسطه هدیه بر فرد حاصل می شود، بدین معنا که فردی در ضمن هدیه ای حج و تمام هزینه های حج واجب را به فردی هدیه می دهد که به این حج، حج بذلی گفته می شود؛ یعنی حجی که مخارج آن از طریق بذل و بخشش بر کسی بخشیده شده است.
حج بذلی کفایت از حج واجب می کند به این معنا که اگر این فرد بعداً خودش از لحاظ مالی هم برای رفتن به حج مستطیع شد، لازم نیست از لحاظ وجوب حج واجب بگذارد چون یک بار رفته است.

اداره زندگی در حد متعارف و معمول مقدم بر حج است
نکته قابل توجه که در قسمت استطاعت مالی بیان می شود، بحث رجوع به کفایت می باشد. این موضوع را این گونه مطرح می کنیم که؛
رجوع به کفایت بدین معنا است که فرد وقتی از حج به وطن خود بر می گردد، روال زندگی اش طبق گذشته ادامه داشته باشد و در مخارج زندگی به حرج و مشکلی بر نخورد. در حقیقت این فاکتور در حج غیر بذلی که در بالا بیان شد، شرط است چنانچه اگر این ترس و پیش بینی وجود داشته باشد که وقتی فردی از مال خودش برای حج هزینه کند در بازگشت دچار بحران شده یا مثلا شغلش را از دست می دهد. در چنین شرایطی این فرد استطاعت نداشته و رجوع به کفایت ندارد. در حقیقت اداره زندگی به حد متعارف و معمول مقدم بر حج است.
اما در حج بذلی واجب نیست که شما رجوع به کفایت داشته باشید بدین معنا که لازم نیست فرد مستطیع حج بذلی از اوضاع اقتصادی و یا حفظ شغلش مطمئن باشد، اگر حتی در این زمینه ها هم بداند که به مشکل می خورد باز هم این حج بذلی برایش محقق است.

تحصیل استطاعت واجب نیست
افراد لازم نیست که برای مستطیع شدن تلاش کرده و خود را به زحمت بیاندازد، در حقیقت تحصیل استطاعت واجب نیست. افراد باید زندگی به روال عادی و متعارف و شأن خود انجام دهند، آخرش اگر چیزی از مال او اضافه آمد و فوق شأنش بود، حج هم برود وگرنه سخت گیری لازم نیست، اما وقتی موضوع محقق و استطاعت حاصل شد نمی تواند از رفتن فرار کند.
در حج بذلی واجب نیست که شما رجوع به کفایت داشته باشید بدین معنا که لازم نیست فرد مستطیع حج بذلی از اوضاع اقتصادی و یا حفظ شغلش مطمئن باشد، اگر حتی در این زمینه ها هم بداند که به مشکل می‌خورد باز هم این حج بذلی برایش محقق است.
که در این باره باید توجه شود وقتی فردی یک بار مستطیع می شود که به حج برود اما به دلایلی از رفتن به حج خودداری کرده و از رفتن فرار کرده و آن پول را جای دیگری خرج کند، حتی اگر در گذر زمان فقیر هم بشود، چون یک بار مستطیع شده ولی نرفته، حج بر گردنش باقی مانده که به حج برود و اگر هم از دنیا رفت، این دین بر گردن او باقی است.

استطاعت جسمی
امروزه هیئت پزشکی برای حج تشکیل شده و قانون این است که برای حج باید معاینه شوند و پزشک رفتن حج را برای فرد تجویز دهند.
بنابر این علاوه بر بحث پیری و فرتوتی و یا عاجز بودن یا نبودن فرد برای انجام مناسک حج، بیماری هایی که افراد گاهاً به ان دچار هستند هم توسط پزشکان بررسی می شود.
در استطاعت سال به سال حساب می‌شود
اینکه فرد فرصت زمانی داشته باشد که در زمان و ایام حج خود را به مکه رسانده و اعمال حج را به جا آورد. نکته قابل توجه اینکه در استطاعت سال به سال حساب می شود. بدین معنا که بررسی می شود این فرد امسال می تواند حج به جا آورد و مستطیع هست یا خیر.
گاهی افراد مستطیع مالی و جسمی و .. هستند اما به لحاظ زمانی استطاعت ندارند، یعنی باید طی ثبت نام و قرار گیری در نوبت حج، رفتنش به آینده موکول شود؛ این افراد بنا به نقل علما و مراجع تقلید، به احتیاط باید این پول را صرف هزینه کار دیگری نکند و حج را ثبت نام کند تا در فرصت معین به این سفر برود.
امروزه بنابر اینکه دولت عربستان در زیارت خانه خدا محدودیت هایی ایجاد کرده و سهمیه های مشخصی کشور ها در این امر دارند، و همه کسانی که در لحظه مستطیع می شوند امکان حضور در مراسم حج واجب را ندارند باید به این نکته توجه شود که؛ اگر کسی که استطاعت حج پیدا کرده، این امکان برایش فراهم باشد که توانایی خرید فیش حج به قیمت آزاد و قانونی داشته باشد و در لحظه ای که مستطیع است، در زمان مشخص به حج برود بر او واجب است که این کار را کرده و به حج برود اما گاهی افراد مستطیع مالی و جسمی و .. هستند اما به لحاظ زمانی استطاعت ندارند،یعنی باید طی ثبت نام و قرار گیری در نوبت حج، رفتنش به آینده موکول شود؛ این افراد بنا به نقل علما و مراجع تقلید، به احتیاط باید این پول را صرف هزینه کار دیگری نکند و حج را ثبت نام کند تا در فرصت معین به این سفر برود.

کلام آخر
مسائل حج چون دقیق و ظریف است لذا افرادی که می خواهند به حج مشرف شوند یا بر احکام حج احاطه پیدا کنند به فتاوای مرجع خودشان در این زمینه که طی کتب مناسک حج نوشته شده، رجوع کنند و بررس و مطالعه کرده و اطلاعات کافی را کسب نمایند/

منبع : فیش حج

 

 

احکام حج تمتع, مناسک حج تمتع تصویری, چگونگی انجام اعمال حج تمتع, اعمال حج تمتع چند روز است, لیست اعمال حج, احکام حج تمتع بانوان, احکام حج خامنه ای, اعمال حج در جدول, اعمال عمره تمتع, مناسک حج تمتع اهل سنت

تقصیر در حج تمتع چیست؟

تقصیر یکی از واجبات حج و عمره است و با تقصیر کردن عمده محرمات احرام بر انسان حلال می شود. شاید رمزش این باشد که انسان در مقام عبودیت پروردگار عالم از محسنات و زیبایی های ظاهری خود نیز باید بگذرد و به اصطلاح به خواهش های نفسانی نه بگوید و در برابر فرامین الهی سر فرود آورد و تسلیم گردد.

تقصیر در حج تمتع چیست؟
نیز ممکن است فلسفه اش این باشد که حاجی توجه پیدا کند به این که چنانچه مو یا ناخنش را از بدنش جدا می کند و به دور می ریزد ، خدای مهربان نیر به خاطر نیت خالص و اعمال خالصانه او گناهانش را بخشیده و روحش را از آلودگی ها پاک نموده است، یا به انسان تعلیم می دهد همان گونه که بدن را از مو و ناخن جدا می کنی، روح را نیز از آلودگی ها پیراسته کن.
امام زین العابدین (ع) به "شبلی" که حج انجام داده بود فرمود:
"موقعی که سرت را به عنوان "حلق" تراشیدی، این گونه نیست نیت کردی که از ناپاکی ها و گناهان پاک شدی، مثل این که از مادرت متولد شده ای".(2)
همانند رمی جمرات که به سوی شیطان سنگ پرتاب می کنند که آموزش نفی و دور کردن شیطان از وجود خود است.

منبع : آیت الله جوادی آملی، صهبای حج ، ص 347، به نقل از مستدرک الوسائل ، ج10 ، ص 166.

آموزش مناسک حج, آموزش مناسک حج تمتع, آموزش مناسک حج عمره, فلسفه حج تمتع,اخبار فیش حج, نقشه مناسک حج


دفتر خرید و فروش فیش حج اویسی
با تهیه فیش حج به سرزمین وحی سفر کنید
بهترین خریدار فیش تمتع و عمره با مناسب ترین قیمت
شماره تماس: 
خانم محمدی 09197274060 
شماره تلفن ثابت پاسخگویی تا ساعت 10 شب (10 خط ویژه) : 77325458 

خرید و فروش فیش حج تمتع وعمره در سراسر ایران
با اخذ مجوز از سازمان و زیرنظر دفاتر رسمی کشور
شماره تماس: اوسطی 09129412600 

*** بهترین خریدار نقدی فیش حج و فروشنده منصف تمتع ***
شماره تماس:
خانم ترابی  09193979927 
*** به خود می بالیم که مفتخر خدمت دهی به شما باشیم ***

فیش حج عمره و تمتع شما را با مناسبترین قیمت نقد و فوری در سراسرکشور
با مجوز رسمی از سازمان حج و زیارت خریداریم
خانم شمس 09191274155

خریدوفروش فیش عمره و تمتع فوری
شماره تماس مدیریت:
حاج ایمان 09122648807

خرید و فروش فیش حج عمره و تمتع فقط در استان تهران و البرز
خانم کریم پور 09193718323 

مرکز خرید و فروش فیش حج تمتع(واجب) در سراسر ایران
خانم رهنما 09966952325

فروش و خرید برگه حج عمره و تمتع کل ایران
حاج صالح 09126890334 

 نقل و انتقال فیش حج عمره و تمتع با بهترین قیمت
شماره تماس مدیریت دفتر: حاج امین 09199157001

خریدوفروش فیش مکه هر نوعی در کل ایران
شماره تماس سرپرست دفتر حج:  09125508898

 فروشنده و خریدار فیش حج سرتاسر ایران
حاج حمید توکلی  09125946073

خریدار در محل شما و فروشنده منصف عمره و تمتع 
حاج میثم 09382174868

خریدفروش مشاوره عمره و واجب(تمتع) توسط با سابقه ترین
حاج علیاری 09124227090

--- خرید فوری نقدی فیش حج به بالاترین قیمت بازار با پرداخت آنی --
--- فروش فوری فیش بدون واسطه و مستقیم --
-- با مجوز اصلی سازمان و امکان ارائه مجوز به خواست شما --
تور کربلا و سوریه و...
خانم یوسفی 09302121059

 
خريدار فيش مکه با بالاترين قيمت حتی در محل شما 
فروشنده فیش با منصف ترین قیمت
و ثبت نام تور عتبات: شامل کربلا و سوریه و ...
خانم کریمی  09196784089

خریدار فیش حج عمره و تمتع به صورت نقدی و فوری
سرتاسرکشور بیشتر استان مازندران
حاج ضیائی 09113119819

مرکز خرید و فروش فیش حج تهران
آژانس هواپیمایی بسطام

خریدفروش فیش عمره و تمتع
بیشتر استان همدان و در تمام ایران
خانم احمدی 09108658690  

خرید و فروش عمره و تمتع در دفتر معتبر دارنده مجوز بند پ سازمان حج و زیارت
09121777029 بسطامی 

 دفتر نوای حج ارائه دهنده ی کلیه خدمات
خرید وفروش فیش حج فقط در استان خوزستان
نقل وانتقال با مجوز سازمان حج و زیارت
مدیریت : خانم اصل صباح 09168815087

فروش ویژه دو فقره فیش واجب شهر کرج
ثبت نام سال 85 هر کدام 145 با سود فوری

 

ثبت آگهی فیش حج با پیامک SMS

فروشنده و خریدار محترم فیش حج، شما می توانید برای درج آگهی در سایت فیش حج، علاوه بر فرم ثبت سفارش با استفاده از سامانه پیامکی متن کامل آگهی خود (اعلام خرید و یا فروش به همراه تعداد فیش، نام و نام خانوادگی ، تلفن همراه و یا ثابت و متن آگهی و شهر) را به شماره 09191168763 پیامک بفرستید، توجه داشته باشید آگهی بدون موارد بالا در سایت ثبت نمی شود.

درج آگهی در سایت فیش حج رایگان است.

حذف آگهی از سایت فیش حج

برای حذف آگهی از سایت فیش حج، با همان شماره ای که آگهی را ثبت کرده اید، عدد 2 با نام و نام خانوادگی درج شده در سایت را به شماره 09191168763 پیامک کنید و یا با شماره 09123952536 تماس بگیرید.